به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست گفتوگو در خصوص کتاب «کودک خوشبین» نوشته مارتین سلیگمن از سلسلهنشستهای سهشنبههای فصل سخن روز گذشته، دوم آبانماه در کتابفروشی اردیبهشت جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
غلامرضا نیکراهان، روانشناس و استاد دانشگاه فرهنگیان اصفهان در این نشست با بیان دو روایت از مراجعان خود به دلایل اهمیت این کتاب پرداخت و اظهار کرد: اولین روایت مربوط به پدر و مادری است که شش ماه پیش فرزند خود را بهدلیل خودکشی از دست دادند و اکنون، فرزند دیگرشان که نوجوانی کلاس هفتمی است، با نوشتن نامه خودکشی، قصد از بین بردن خود را دارد. شش ماه پیش، برادر این نوجوان هم به همین شکل و بعد از نوشتن نامه خودکشی از دنیا رفت. اولین کسی که با جسد بیجان برادر مواجه شده بود، همین بچه کلاس هفتمی بود و این دو برادر روابط بسیار خوبی با یکدیگر داشتند. مادر بچهها در خصوص علت خودکشی فرزند اولش با نشان دادن عکسی از او و نامه خودکشیاش به من گفت که پسرش با دختری در ارتباط بوده و یک روز آن دختر با گفتن این جمله که صورت تو کج است، رابطهشان را برهم میزند. پسر هر روز غمگینتر از قبل میشود و سرانجام با نوشتن نامه خودکشی به زندگی خود پایان میدهد. این در حالی بود که به نظر من صورت آن پسر در عکس، یکی از متقارنترین صورتهایی بود که میتوان برای یک پسر متصور شد.
وی در همین خصوص سؤالی مطرح کرد و گفت: آیا من میتوانم به فرزندم قول بدهم که در مسیر زندگی، کسی به او نگوید مشکل دارد؟ این اتفاق رخ میدهد و بحرانها، استرسها و ناکامیها در پیش روست.
این روانشناس و استاد دانشگاه افزود: من کتاب «کودک خوشبین» را نخواندهام، بلکه آن را خوردهام. از نویسنده کتاب، مارتین سلیگمن بهمثابه پدر روانشناسی مثبتگرا یاد میشود. وی صاحب چندین ایده تکاندهنده در حوزه روانشناسی بوده که هرکدام جنبشهای متعددی ایجاد کرده است. «کودک خوشبین» جزو پرفروشترین کتابهای سال آمریکا شد و قلم این نویسنده نیز بهطور زیرکانهای هم مناسب اهل علم و هم مخاطب عام است.
وی به روایت دوم اشاره کرد و ادامه داد: این روایت مربوط به سه سال و نیم پیش است؛ جوان 25 سالهای که به خواستگاری رفته و بعد از شنیدن جواب منفی، خودش را از طبقه پنجم به پایین پرت کرده بود. زندگی اینگونه نیست که همیشه به کام ما باشد، ممکن است در کنکور شکست بخوریم یا وقتی به خواستگاری میرویم، جواب مثبتی دریافت نکنیم و یا حتی به رانندگی ما ایراد گرفته شود. صبح و شب در معرض ناکامیها و متلکهای دیگران قرار داریم. باید ببینیم آیا ما همانطور که در برابر بیماریهای جسمی واکسینه شدهایم، خودمان و نسل بعدی را نیز در برابر افسردگی و بیماریهای روانی واکسینه کردهایم؟
نیکراهان بیان کرد: اصطلاح «ایمنسازی روانی» یا «واکسیناسیون روانی» متعلق به یوهان سالک است؛ یعنی همان کسی که واکسن فلج اطفال را ساخت. او همان فردی است که به سلیگمن میگوید اگر به عقب برمیگشتم، به جای جسم آدمها برای روان آنها واکسن میساختم.
وی تصریح کرد: آیا من میتوانم کاری کنم که فرزند من در برابر استرسها ایمن شود؟ نظریه دوضربهای میگوید کسانی آسیب روانی میبینند که دو ضربه یعنی ژنتیک و استرس به آنها وارد شود. ناکامی جزوی از زندگی بشر است و استرس برای همه وجود دارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به چهار نوع سرمایه در حوزه سلامت روان گفت: چهار سرمایه وجود دارد که هرکس آنها را داشته باشد، قویترین بسته واکسیناسیون روانی را دارد. این چهار سرمایه عبارتند از خوشبینی، امید، تابآوری و کارآمدی. سرواژههای لاتین این کلمات در کنار یکدیگر، کلمه Hiro به معنای قهرمان را تشکیل میدهند. خوشبینی یکی از ستونهای بسیار قوی این بنا و زیرسازه سه سرمایه دیگر است. اگر کسی خوشبین باشد، اعتماد به نفس، تابآوری و امیدش هم بیشتر است. کتاب «کودک خوشبین» در همین خصوص صحبت میکند.
وی یادآور شد: عکسی از ادیسون وجود دارد که او را در حالی نشان میدهد که روبروی آزمایشگاه سوختهاش ایستاده و در حال لبخند زدن است. پسر ادیسون در اینباره میگوید پس از آنکه آزمایشگاه پدرم آتش گرفت، در کمال تعجب دیدم که دارد لبخند میزند. از او پرسیدم مگر میشود آدم زندگیاش بسوزد و لبخند بزند؟ پدرم گفت آیا از دست من و تو کاری ساخته است؟ پس بهترین کار، لذت بردن از صحنهایست که دیگر تکرار نخواهد شد. ای کاش مادرت هم اینجا بود و این صحنه را میدید. پسر جان، فردا برای بازسازی آزمایشگاه فکر میکنیم. میگویند ادیسون سال بعد، آزمایشگاهش را تعمیر و سپس گرامافون را اختراع کرد. همه اینها برای این بود که او آن چهار سرمایه را در خود داشت؛ بنابراین بیهوده نیست که بهرهوری زندگی ادیسون زیاد بوده است. اگر سلامت روانیتان را از دست بدهید، نه تنها بهرهوری نخواهید داشت، بلکه روز به روز، بیمارتر خواهید شد.
نیکراهان درباره تعاريف متعدد خوشبینی توضیح داد: برخی میگویند خوشبینی یعنی دیدن جنبههای مثبت هر پدیدهای حتی پدیدههای منفی. دومین تعریف، خوشبینی به آینده و نگاه مثبت به جلوست. سومین تعریف از خوشبینی نیز سبک «تبیین سالم» است؛ یعنی اگر اتفاق بدی بیفتد، انسان چه تعریفی از آن دارد؟ وقتی ما از این سبک صحبت میکنیم، باید زمان را مدنظر قرار دهیم؛ به این معنا که آیا آن اتفاق بد، موقت است یا دائم؟ مربوط به یک روز است یا هرروز؟ باید بدانیم که ناکامی من موقت است و فردا میتواند خبر خوشی در راه باشد. آیا این اتفاق فراگیر و در تمام زندگی من است یا مقطعی محسوب میشود؟ آیا این اتفاق درونی است؟ یعنی من مقصر هستم و اگر هستم، چقدر؟ این سه بعد را «سبک علیت» میگویند.
وی با بیان اینکه خوشبینی آثار بسیاری دارد، گفت: کسانی که خوشبینیشان از حد متوسط بیشتر است، طول عمرشان 19 درصد بیشتر از بقیه است. مراجعه به پزشک برای کسانی که خوشبین هستند، کمتر اتفاق میافتد و از نظر سلامت جسمی اوضاع خوبی دارند. روان ما بهطور کامل با جسممان در ارتباط است. ما سه پژوهش در ایران انجام دادیم و اولین کسانی بودیم که نشان دادیم خوشبینی بر جسم اثر میگذارد. آدمهای خوشبین، دیرتر میمیرند و کمتر مریض میشوند. از نظر شغلی هم افراد موفقتری هستند و پایداریشان در آن شغل بیشتر است. در میان قهرمانان المپیک، افراد خوشبین رکوردهای بهتری زدهاند. ورزشکاران خوشبین هنگامی که در دور اول مسابقات شکست بخورند، امکان برنده شدنشان در دور بعدی زیاد است.
این روانشناس افزود: در کتابهای سلامت روانی، اصطلاحی به نام «خوشبینان ابله» وجود دارد؛ اما نه به این معنا که خوشبینان ابله هستند، اتفاقاً آنها از بقیه باهوشترند. سبک زندگی افراد خوشبین، سالمتر و امید به زندگیشان بیشتر است. وقتی شما بدبینانه فکر میکنید، فاکتورهای التهابی در خونتان بیشتر میشود. ذهن مهم است؛ اگر نسبت افکار منفی به مثبت، یک به یک شد، شما افسرده خواهید شد. اگر دو مثبت و یک منفی بود، خنثی و اگر نسبت آنها سه مثبت به یک منفی بود، در نقطه آغاز سلامت روانی هستید. روانشناسی مثبتگرا، واقعگراست؛ یعنی باید در زندگی افکار منفی وجود داشته باشد؛ اما نسبت آن مهم است. روانشناسی زرد که دائماً میگوید مثبت فکر کن، بیهوده است و پشتوانه علمی ندارد.
وی ادامه داد: سلیگمن، نویسنده کتاب پژوهشی درباره سگها انجام داده است. هنگامی که او سگها را در قفسی قرار داد و به آنها برق وصل کرد، گروهی از سگها اهرم برق را با پوزهشان قطع میکردند؛ اما گروه دیگر با وجود آنکه دست و پایشان به اهرم میخورد، برق قطع نمیشد. این گروه پس از مدتی، ناله میکردند و زوزه میکشیدند. سلیگمن آنها را به قفسی برد که از طریق مانعی به دو قسمت A و B تقسیم میشد و سگها میتوانستند از روی آن بپرند. هنگامی که در قسمت A برق وصل میشد، سگها پنج ثانیه فرصت داشتند تا به قسمت B بپرند؛ زیرا یاد گرفته بودند که در آنجا برق وصل نیست. سلیگمن متوجه شد اگر سگها جزو گروهی باشند که درمانده شده بودند و هنگامی که برق آنها را میگرفت، نمیتوانستند با اهرم آن را قطع کنند، در قفس بعدی نیز اغلبشان یاد نمیگیرند که در قسمت B برق نیست. «خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج.» وقتی سگها در تجربه اولشان چنین چیزی را یاد نگرفتند، گمان کردند در ادامه نیز همین است.
نیکراهان تأکید کرد: شما برای تشخيص خوشبینی از بدبینی زمان حساسی دارید. اگر بچهای در دوره پیش از دبستان و یا دبستان به خودش بدبین شد، کار بسیار سخت میشود. تجربه اول مهم است. اگر بخواهید به موش آزمایشگاهی آمپول بزنید، دست و پا و جیغ میزند؛ اما پس از سه یا چهار بار دیگر واکنشی نشان نمیدهد؛ زیرا میگوید من نمیتوانم. اگر موشی را در استخری بیندازید که توان بالا آمدن از آن را نداشته باشد، پس از آنکه 60 ساعت شنا میکند، غرق میشود. آزمایشهای علمی نشان میدهد اگر همان موش آزمایشگاهی را که تسلیم شده است، در استخر بیندازید، کمتر از یک ساعت شنا میکند و خفه میشود. ما نمیخواهیم به بچهها بگوییم که شما عالی هستید و همه چیز روبراه است تا افسرده نشوند، بلکه باید گاهی به آنها بگوییم خطا کرده و خوب عمل نکردهاند. اگر همیشه به فرزندتان بگویید که عالی عمل میکند، انسان ضعیفی تربیت میکنید و روزگار به او خواهد گفت که شکست میخورد. چندین روایت در خصوص این مطلب در کتاب نقل شده است.
وی یادآور شد: به هیچ وجه در تمام لحظات نباید به فرزندمان بگوییم که همه چیز روبراه است و نباید در این دام بیفتیم. نویسنده کتاب با صحبت از کاشف داروی سیفلیس چنین میگوید که او نام دارویش را 606 گذاشت؛ زیرا ۶۰۵ بار برای ساخت آن تلاش کرد و شکست خورد و بالاخره پس از 606 بار به موفقیت رسید. خوشبختی یعنی پس از شکست نیز رو به جلو بروی؛ پس فرزند من باید هنگام شکستها احساس بد را تجربه کند و بتواند با احساس منفی کنار بیاید تا تابآوریاش زیاد شود و همچنین بداند که فرمول پیروزی تلاش است.
این روانشناس در پاسخ به این سؤال که چه کار کنیم تا کودکانمان قبل از سن دبستان خوشبین شوند، توضیح داد: اولین مرحله آن است که احساس تسلط و چیرگی به فرزندانتان بدهید؛ یعنی اگر بند کفشش را میبندد، به جای آنکه به او بگوییم چقدر طول میدهد، صبوری کنیم و بایستیم تا او احساس کند بر تکالیف زندگیاش تسلط دارد. دومین مرحله، مثبت بودن است؛ یعنی رفتار گرم و محبتآمیزی با فرزندانتان داشته باشید و نشانههایی از ایمنی به او بدهید. سومین مرحله، فضای گرم و شاد خانه است که موجب خوشبینی میشود. چهارم، غلبه مثبتها بر منفیهاست.
وی گفت: پشت روانشناسی مثبتگرا، شناختدرمانی و رویکردهای مدرن قرار دارد. بک میگوید افکار منفی باعث افسرگی میشود. تأکید و تمرکز این کتاب بر اختلال افسردگی است و میخواهد انسانها را خوشبین کند تا در برابر افسردگی ایمن شوند. اغلب کسانی که دست به خودکشی میزنند، افراد دوقطبی هستند که یک فاز افسردگی و یک فاز شیدایی دارند. برای جلوگیری از آن هم باید ایمنسازی روانی انجام شود که سبک تفکر خوشبینانه به آن کمک میکند.
نیکراهان تصریح کرد: نویسنده در اين کتاب به تعريف دو جزء شناختی و مهارت اجتماعی میپردازد؛ زیرا برای جلوگیری از افسردگی، خوشبینی کافی نیست و باید مهارت اجتماعی را هم به بچهها یاد بدهید. همچنین توضیحاتی برای معلمان نیز در خصوص رفتار با بچهها وجود دارد. این کتاب بستهای 72 ساعتی است که به والدین کمک میکند تا فرزندان خوشبینی تربیت کنند. همچنین به توضیح تکنیکهای متعدد مانند مهارت حل مسئله بینفردی، جرئتورزی، ابراز وجود و تکنیک مذاکره میپردازد.
منصوره تاج، کارشناس میزبان نیز در بخش پایانی این نشست گفت: تستهایی که در پایان کتاب وجود دارد، کمک میکند تا به علت مشکلات خود پی ببریم و درباره اتفاقات مثبت و منفی هم کمککننده است. توصیه میکنم کتاب «کودک خوشبین» را برای خود و اعضای خانواده تهیه کنید.
زهرا مظفریفرد
انتهای پیام