به گزارش ایکنا از لرستان، كلمه احسان از نظر لغوی به اتفاق تمام كتب لغت به معنی بخشش، خوبی، نيكی و نيكوكاری است. از طرفی میتوانيم احسان و نیکوکاری را بر دو گونه عمل اطلاق كنيم اول بخشش و انعام به ديگران و دوم احسان در عمل، به اين معنی كه كسی كه علم نيكويی را بياموزد يا عمل نيكی را انجام دهد.
رسول خدا(ص) میفرمايند: «البِرُّ ما طابَت بِهِ النَّفسُ وَاطمَأَنَّ إلَيهِ القَلبُ، نيكي آن است كه موجب رضايت نفس انسان و اطمينان قلبش شود.»
هر فرد مسلمانی نسبت به همنوعان خود وظايف و تكاليفی دارد كه ملزم به ادای آنهاست و مددرسانی و اعانت و فريادرسی، يكی از اين وظايف است، اما نكته حائز اهمیت در بحث كمك و مددكاری اين است كه حتماً در چارچوب اخلاقيات مربوطه انجام شود.
قرآن كريم در آيات فراوانی دیگران را به احسان و نيكي به ديگران توصیه كرده است و احسان در آيات قرآن از فعل احسان كه مصدر آن «حسن» است گرفته شده ولی در آیاتی مانند 133 و 134 سوره آلعمران، 30 سوره کهف، 90 سوره یوسف، 33 – 35 سوره زمر، كاربردهايی مانند تقوا، ايمان و عمل صالح و آیات 83 سوره بقره و 36 سوره نساء كمك به خويشاوندان و يتيمان و در راه ماندگان دارد.
همچنین آيات ۱۹۵ سورۀ بقره و ۱۳۴ سوره آلعمران و آيات ۱۳ و ۹۳ سوره مائده، يكی از راههای دستيابی به محبوبيت و دوستی خداوند را احسان و نيكوكاری میشمارد.
از جمله مسائلی كه در قرآن كريم به آن توجه ويژه شده، آداب معاشرت و يا همان اخلاق اجتماعی است، بهطوری که خداوند در آیه 36 سوره مبارکه نساء میفرماید: «وَاعْبُدُواْ اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئاً وَبِالْوَ لِدَینِ إِحْسَناً وَبِذِى الْقُرْبَى وَالْیَتَمَى وَالْمَسَکِینِ وَالْجَارِ ذِى الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَنُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَایُحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالاً فَخُوراً، و خداوند را بپرستيد و هيچ چيز را شريك او قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكي كنيد و همچنين به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و همسايه نزديک و همسايه دور و دوست و همنشين و واماندگان در سفر و بردگانی كه مالک آنها هستيد، زيرا خداوند كسی را كه متكبر و فخرفروش است و از ادای حقوق ديگران سر باز میزند دوست نمیدارد.»
آيه مذكور يک سلسله از حقوق اسلامی را اعم از خدا و حقوق بندگان و آداب معاشرت بيان داشته و روی همرفته 10 دستور از آن استفاده میشود كه برخی از آنها به احسان و صدقه مربوط میشود.
دومين دستور در این آیه «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» اشاره به حق پدر و مادر كرده و توصيه میكند كه نسبت به آنها نيكی كنيد، حق پدر و مادر از مسائلی است كه در قرآن روی آن تكيه شده و سه آیه دیگر مانند آیات 83 سوره بقره، 151 سوره انعام و 23 سوره اسراء بعد از توحيد قرار گرفته است، بنابراين ترک حقوق پدر و مادر همدوش شرک به خدا است.
سومين دستور «وَبِذِي الْقُرْبَى»، دستور به نيكی كردن نسبت به همه خويشاوندان میدهد و اين موضوع بهعنوان (صله رحم) آمده است و هدف پيوند وسيعی است كه در ميان تمام افراد به وجود آمده، پيوندهای محكمتریي در ميان فاميل و خانواده. در چهارمين دستور به حقوق ايتام اشاره كرده و افراد باايمان را توصيه به نيكی در حق آنها میكند، زيرا در برابر حوادث گوناگون هميشه كودكان يتيمی وجود دارند كه فراموش كردن آنها نهتنها وضعشان را به خطر میاندازد، بلکه وضع اجتماعی را نيز به خطر میاندازد، چرا كه اگر كودكان يتيم از نظر محبت اشباع نشوند، ممكن است دست به جنايت بزنند.
پنجمين دستور حقوق مستمندان را يادآوری میكند، چون در جامعهای كه عدالت برقرار است نيز افرادی معلول و از كار افتاده وجود خواهند داشت كه فراموش كردن آنها برخلاف تمام اصول انسانی است. ششمين دستور «وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَی»، در نيكی به حق همسايگان نزديک است. هفتمين دستور «وَالْجَارِ الْجُنُبِ» منظور آن دوری مكانی است كه عبارتند از همسايگان، كل شهر، همسايگان غيرمسلمان. از امام صادق (ع) نقل شده: «نيكي كردن همسايگان به يكديگر، خانهها را آباد و عمرها را طولانی میكند».
هشتمين دستور درباره ابن سبيل يعنی فرزندان راه كه آشنايی به آنها نداريم و تنها به حكم اينكه مسافرانی هستند نيازمند، بايد به آنها احسان نمود.
احسان، صدقه و عمل نيک، اينقدر مهم است كه انسان بعد از مرگ، حين جان دادن و به هنگام ديدن عذاب، آرزو میكند كه به دنيا برگردد، اصلاح شود، جبران كند و به انجام عمل نيک اقدام نمايد همانند آنچه در آیه 58 سوره زمر میخوانیم: «أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ، یا هنگامى که عذاب را مىبیند بگوید: «اى کاش بار دیگر به دنیا باز مىگشتم و از نیکوکاران بودم» و همينطور است در مورد صدقه دادن که در آیه 10 سوره منافقون آمده است: «وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ، و از آنچه روزی شما کردیم در راه خدا انفاق کنید پیش از آنکه مرگ بر یکی از شما فرا رسد و در آن حال به حسرت بگوید: پروردگارا، چرا اجل مرا اندکی تأخیر نینداختی تا صدقه و احسان بسیار کنم و از نکوکاران شوم؟!» و عمل صالحی كه ترک شده و خداوند در آیات 99 و 100 سوره مؤمنون و آیه 27 سوره انعام به این موضوع اشاره کرده و در آيه ۲۸ سوره انعام، اينگونه به اين اشخاص پاسخ میدهد: «بَلْ بَدَالَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ، چنين نيست بلكه آنچه در گذشته پنهان میداشتند بر آنان آشكار شده و اگر هم بازگردانده شوند، بیشک به همان چه از آن نهی شده بودند، باز میگردند و بیترديد ايشان دروغگويند.»
طبيعت انسانهای گناهپيشه اين است كه اگر بازگردانده شوند، صحنۀ آخرت را كه مشاهده كرده بودند، خواهند گفت: خوابی بوده، ما سحرزده شدهايم و گرفتار خيالبافی شده بوديم، لذا آنها در اين ادعای خود بیگمان كاذب هستند.
نيكی كردن به نزديكان در واقع بخشی از «احسان» است. تفاوت آن دو در اين است كه «احسان» در كل جامعه است و «وَإيتاءِ ذِي القُربى» در خصوص بستگان كه در مقايسه با «احسان» يک جامعه كوچک محسوب میشود. حال اگر اين جوامع كوچک درست شكل بگيرند و منسجم شوند، اثر آن در كل جامعه ظاهر میشود و به طور كلی مسئوليتها به طرز صحيح در ميان مردم تقسيم میشود.
احسان مصدر باب افعال به معني نيكي كردن است و «محسن»، نيكوكار است. حسنه هر نعمت خوشايند و شاد كنندهای است كه به انسان میرسد و ضد آن سیئه است و شامل نعمت دنيا و آخرت میشود همانگونه که در آیه 201 سوره بقره گفته شده: «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» و اين كلمه مجموعاً ۲۸ بار در قرآن مجيد آمده است و شامل نعمت هر دو جهان است.
حضرت علی(ع) در خطبه ۲۰۳ ميفرمايد: «كسي كه بميرد، مردم میگويند: چه باقی گذاشت. اما فرشتگان میگويند: چه پيش فرستاد. خدا پدرانتان را بيامرزد، مقداری از ثروت خود را جلوتر بفرستيد تا در نزد خدا باقی ماند و همه را برای وارثان مگذاريد كه پاسخگويی آن بر شما واجب است.
احسان و نيكوكاری يک وظيفه همگانی و شرعی است كه با فطرت انسانی نيز سازگار و هماهنگ است و در آیات قرآن و سخنان ائمه(ع) جایگاه ویژهای دارد.
درواقع احسان نوعی تعديلكننده اقتصادی به حساب میآيد كه باعث فقرزدايی و كاهش آلام دردمندان میشود و آن دسته از افرادی كه به مدد لطف الهی از امكانات مالی برخوردارند میتوانند قدم در اين راه پرخير و بركت بگذارند و با شناسايی كاستیها و تلاش برای رفع آنها، امنيت خاطر افراد جامعه را ارتقا بخشيده و خود نيز از آن بهره گيرند، چراكه خداوند متعال در آیه هفتم سوره اسراء فرموده است: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ؛ اگر نيكی كنيد، به خود نيكی كردهايد.»
منابع
قرآن کریم
محمد دشتی ـ نهجالبلاغه
ابوالفضل بهرامپورـ تفسير يک جلدی مبين
مریم حسينزاده ـ روشها و مدلهای احسان و نيكوكاری در قرآن و روايات
ناصر خداياری و صادق مرادی ـ نگرشی بر اخلاق از ديدگاه قرآن
شهناز سادات جعفری ـ پيامدهای دنيوی اعمال در قرآن
مجید یاريان ـ كاوشی در باب نگره اسلامی به لوازم و پيامدهای احسان و نيكوكاری
انتهای پیام