بررسی ادله موافقان و مخالفان خلود عذاب جهنم
کد خبر: 3905791
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۱
بیانی از آیت‌الله مکارم شیرازی؛

بررسی ادله موافقان و مخالفان خلود عذاب جهنم

آیت‌الله مکارم شیرازی معتقد است اگر قائل باشیم که مجازات‌های الهی اثر تکوینی معاصی است و معتقد باشیم که گاه این معاصی تکویناً در نفس نفوذ می‌کند و نفس انسان را یک نفس دوزخی می‌کنند، در نتیجه باید بگوییم که فرد تا ابد در دوزخ می‌ماند.

به گزارش خبرنگار ایکنا، یکی از محورهای جلسه مناظره حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی و حسن آقامیری که روز پنجشنبه، 29 خردادماه، برگزار شد، بحث «خلود در جهنم» بود. حجت‌الاسلام رفیعی با استناد به آیات قرآن کریم، که صراحت در ابدی بودن عذاب جهنم دارند، به نقد دیدگاه حسن آقامیری مبنی بر نفی خلود عذاب پرداخت.

آیت‌الله مکارم شیرازی در یکی از جلسات درس خارج فقه خود، 29 بهمن‌ماه، به بررسی دیدگاه موافقان و مخالفان خلود عذاب جهنم پرداخت و متن سخنان آیت‌الله مکارم، که بیانگر ادله موافقان و مخالفان و همچنین نقد دیدگاه مخالفان است، از نظر می‌گذرد؛

بحث در این است که آیا کفار و کسانی که از همه بدتر هستند آیا تا ابد در دوزخ می‌مانند یا اینکه خلود به معنای ابدیت نیست. اکثریت قاطع قائل هستند «خلود» به معنای ابدیت است و اقلیتی هم خلود را به معنای ابدیت نمی‌دانند و می‌گویند که مجازات آنها روزی تمام می‌شود.

دلیل قائلین کسانی که خلود را به معنای ابدیت می‌دانند بدین قرار است:

دلیل اول؛ آیات قرآن: این آیات، بسیار است و ممکن است کسی واژه خلود را به زمان طولانی تفسیر کند، ولی در چند آیه کلمه «ابداً» آمده است. آیه اول چنین است: «إنَّ اللَّهَ لَعَنَ‌ الْكافِرِينَ‌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ‌ سَعِيراً خالِدِينَ فِيها أَبَداً لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً». این دو آیه در مورد کفار است. بعضی اشکال می‌کنند که اگر «خالدین» برای ابدیت باشد دیگر چه ضرورتی داشت کلمه «ابداً» را در آن ذکر کنند. پاسخ این است که قید «ابداً» در اینجا برای تأکید است. آیه دوم هم می‌فرماید: «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ‌ خالِدينَ‌ فيها أَبَداً». این دو آیه را نمی‌شود توجیه کرد. چه قید «ابداً» برای تأکید «خالدین» باشد، یا آن را مقید به ابدیت کرده باشد.

شاید گفته شود در آیه 107 سوره هود استثنائی وجود دارد و آن اینکه می‌گوید: «فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ خالِدِينَ‌ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ». استثناء «الا ما شاء ربک» دلیل بر این است که این خلود قطعی نیست و اگر مشیت الهی بر این قرار گیرد که خلود پایان پذیرد، پایان می‌یابد. ما در پاسخ می‌گوییم باید آیه ‌بعد از آن را هم مطالعه کرد که درباره اهل بهشت است: «وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ». در اینجا نیز همان استثناء وجود دارد و جالب اینکه بعد از آن آمده است: «عطاء غیر مجذوذ» که به معنای ابدیت است. واقعیت این است که این استثناء‌ها می‌خواهد قدرت خداوند را بیان کند و آن اینکه اگر ابدیت برای اهل دوزخ و بهشت مقرر شده است این به مشیت الهی است نه اینکه خداوند در انجام این کار مجبور باشد و این دو خارج از قدرت الهی اتفاق بیفتد.

دلیل دوم؛ روایات متضافره: مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار در جلد هشتم از صفحه 347 به بعد این روایات را ذکر کرده که صریح در این است که خلود به معنای دوام تا ابد است.

دلیل سوم؛ ادعای اجماع: جمعی این مسئله که خلود به معنای ابدیت است را اجماعی می‌دانند و به ادعای بعضی که خلود را به معنای دوام زیاد است، اعتنا نکرده‌اند. البته این اجماع مدرکی است.

دلیل قول کسانی که می‌گویند خلود به معنای دوام است، چنین است:

دلیل اول؛ حکم عقل: عقل می‌گوید جرم و جریمه باید با هم تناسب داشته باشد. اگر کسی یک سال یا ده سال کافر باشد، جریمه ‌آن نمی‌تواند تا بی‌نهایت باشد. بنابر این عقل ایجاب می‌کند که قائل به خلود به معنای ابدیت نباشیم.

دلیل دوم؛ اقتضای عدالت و رحمانیت و رحیمیت خداوند: آیا عدالت و رحمانیت خداوند اجازه می‌دهد که فرد به سبب گناهی محدود، فرد را تا ابد مجازات کند؟

ما به هر دو دلیل پاسخ می‌دهیم. یک پاسخ این است که همان‌گونه که در روایتی ذکر شده است و سابقاً به آن اشاره کردیم، این گروه تصمیم داشتند که اگر تا ابد زنده باشند خداوند را معصیت کنند و خلود آنها به سبب نیّت آن‌هاست. البته این روایات اشکالات متعددی دارد. یکی اینکه این روایت سند درستی ندارد و در آن بعضی مجاهیل وجود دارند. ثانیا‌ً این روایت معارض است با روایات متضافره‌ای که می‌گویند‌ نیّت معصیت، گناه نیست. بنابراین پاسخ اصلی از این قول، این است که معاصی در نفس انسان نفوذ می‌کند؛ ولی گاه سطحی است که موقتاً برطرف می‌شود و گاه عمقی است و روح و نفس انسان را به شکل خودش در می‌آورد.

اگر ما قائل باشیم که مجازات‌های الهی اثر تکوینی معاصی است و معتقد باشیم که گاه این معاصی تکویناً در نفس نفوذ می‌کند و نفس انسان را یک نفس دوزخی می‌کنند در نتیجه باید بگوییم که فرد تا ابد در دوزخ می‌ماند. همان‌گونه که مثلاً به افراد می‌گویند که از مواد مخدر استفاده نکنید، والا نابینا می‌شوید. اگر کسی از این عواقب با خبر باشد و عالماً و عامداً به سراغ مواد مخدر رود و نابینا شود، این منافاتی با عدل و رحمانیت الهی ندارد. این در عالم تکوین از باب سبب و مسبّب است.

انتهای پیام
captcha