به گزارش ایکنا از قزوین، محسن حقشناس، استاد نهجالبلاغه، در جلسه تفسیر نهجالبلاغه که شامگاه شنبه ۲۶ آذرماه در حسینیه امامزاده اسماعیل (ع) شهر قزوین برگزار شد، در تفسیر خطبه ۸۲، گفت: این خطبه کوتاه اما بسیار عمیق و از مشهورترین سخنان امیرالمؤمنین (ع) است و از لحاظ سند بسیار متقن است.
وی با بیان اینکه این خطبه به دنیا و مزایا و معایب آن پرداخته است، اظهار کرد: تصویر ۲ گانهای از واژه دنیا در نهجالبلاغه دیده میشود؛ از یکسو در خطبه ۱۳۱ با دنیایی مواجهیم که عالیترین صفات را در خود جای داده است که حضرت میفرماید دنیا سجدهگاه دوستان خداست، محل نماز ملائکه خداست، محل هبوط و نازل شدن وحی الهی است و تجارت خانه اولیاء الهی است که در این نگاه دنیا عالی است.
این استاد نهجالبلاغه خاطرنشان کرد: اما از وجهی دیگر دنیا پلید و متعفن است که حضرت در نامه ۳۱ میفرماید که طالبان دنیا جز سگها نیستند، که بانگ میزنند و درندگانی هستند که شکار میکنند و بعضی از سر خشمِ بقیه، زوزه میکشند و نیرومندشان ناتوان را میخورد و در جای دیگر حضرت در مورد دنیایی که در آن برای پول و قدرت و مکنت هر کاری میشود و فردی انسان دیگری را به زیر میکشد و تباه میکند میگوید که این نوع دنیا نزد من از آب عطسه ماده بز هم کمتر است.
حقشناس اظهار کرد: ۲ نوع تعریف از واژه دنیا وجود دارد، یکی از دُنُو است یعنی حیات نزدیک و همین زندگی که ما در آن قرار داریم و برخی دیگر دنیا را از دَنی میگیرند به معنای پستی، حیات پست.
وی خاطرنشان کرد: نخستین مصداق دنیا جهان هستی است، منظومهها، کهکشانها، آسمانها، شگفتیهای جهان هستی از عظیمترین جزء تا کوچکترین ذره یعنی همان چیزی که «دار دنیا» نامیده میشود و در دید یک انسان عاقل و متدبّر تقریباً هیچ نقصی در آن وجود ندارد. آیا این دنیا میتواند مورد مذمت قرار بگیرد؟ خیر؛ مصداق دوم برای این واژه، «حیات دنیاست»، یعنی عمر ما، مدت زمانی که اجازه داده شده در این دنیا زندگی کنیم چون همه مسافریم و به رفتگان ملحق خواهیم شد.
این استاد نهجالبلاغه تأکید کرد: سومین مصداق دنیا، «تمتعات و بهرههای مادی» است که در دنیا داریم که مال و قدرت و شهوت از نمونههای بارز آن محسوب میشوند، اگرچه همه اینها برای بهرهبرداری انسان خلق شده است اما به اعتباریات دنیا معروف است که میتواند انسان را به راه هدایت کرده و یا به بیراهه بکشاند. حضرت امیر (ع) این بخش از دنیا را مذمت کرده است و مراد امام نحوه برخورد انسان با تمتعات دنیاست.
حقشناس در شرح خطبه ۸۲ گفت: حضرت میفرماید مَا أَصِفُ مِنْ دَار أَوَّلُهَا عَنَاءٌ، چه بگویم از خانهای که ابتدای آن سختی است، عَنَاءٌ یعنی رنج و سختی و تلاش، چون فرزند با رنج و سختی کشیدن مادر به دنیا میآید و اولین عکسالعملش گریه است و کوچکترین نیاز خود را نمیتواند برطرف کند. آیا با رشد، رنج انسان تمام میشود؟ خیر، حضرت میفرماید قرار نیست رنج این دنیا تمام شود. خداوند هم میفرماید ما انسان را در سختی آفریدیم. رشد انسان در سختیها حاصل میشود.
وی ادامه داد: وَآخِرُهَا فَنَاءٌ! و آخر آن نیستی است؛ که به ناپایداری دنیا اشاره دارد، که حضرت در کنار دنیایی که اول آن سخت است، آخر مختوم به فنا را هم به رخ میکشد. فِی حَلاَلِهَا حِسَابٌ، در حلالش حساب و کتاب دارد؛ در این قسمت حضرت به الزامات و محدودیتهای زندگی دنیا میپردازد وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ و در حرامش کیفر وجود دارد.
این استاد نهجالبلاغه بیان کرد: انسانها ۲ رویکرد نسبت به نعمتهای خدا در عالم دارند؛ یا استفاده آنها بر اساس الگوهای الهی است، که حلال است و یا خروج از حدود الهی است که حرام است. در استفاده صحیح از نعمتها هم حسابوکتاب وجود دارد، حساب کشیدن از خلق امری قطعی و گریزناپذیر در منظومه عدالت الهی است، که مثقال ذره را محاسبه خواهد کرد و حساسیت خیلی بالاست و به کسی ظلم نخواهد شد.
وی با بیان اینکه در اینجا اصل نعمت، مقدار استفاده از نعمت و کیفیت استفاده از نعمت مد نظر است گفت: به عبارت دیگر چیستی، چرایی و چگونگی نعمت بیان شده است. عِقَابٌ جمع عَقِب است یعنی استفاده نادرست از نعمت پیامد و دنبالهای از جنس عذاب خدا دارد. مَنِ اسْتَغْنَی فیها فُتِنَ، وَ مَنِ افْتَقَرَ فیها حَزِنَ، هر کسی در این دنیا دارا و بینیاز شود مبتلی خواهد شد و هرکس در این دنیا فقیر شود ناراحت میشود، برخی مفسرین میگویند دنیا فقیر و غنی خود را گرفتار میکند.
حقشناس تصریح کرد: این نظر حضرت است که؛ هر کس در این دنیا مستغنی شد قطعاً به فتنه دچار میشود و منظور از فتنه ابتلا و آزمایش است. قرآن هم میفرماید اموال (ثروت) و اولاد (قدرت) اسباب آزمایش شماست. صاحبان ثروت و قدرت مورد امتحانات بیشتری قرار میگیرند. قرآن میفرماید انسان زمانی که احساس بینیازی کند طغیان خواهد کرد.
وی افزود: برخی هم میگویند داشتن و نداشتن ۲ روی سکه دنیاست که مواظب باش اولی تو را مغرور و دومی تو را خوار نکند. حضرت علی (ع) هم میفرماید فقر نباید سبب خواری انسان شود. ابوذر مثال بارز یک انسان فقیر عزیز است چون دنیا در نظر او کوچک بود.
این استاد در اشاره به بازیهای دنیا گفت: تملق، از مَلَقَ آمده یعنی نرمش؛ چرا کسی نسبت به دیگری نرمش نشان میدهد؟ بارزترین مصداق آن احتیاج است. وَ مَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ، کسی که برای این دنیا به شدت کار کند، دنیا او را تنها خواهد گذاشت و به آن دست پیدا نمیکند و مَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ، کسی که دست از دنیا طلبی کشید آیا به دنیا نمیرسد، وَاتَتْهُ به اندازه خود میرسد.
وی گفت: وَ مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ، و کسی که به وسیلهٔ دنیا نگاه کند، دنیا او را بصیر میکند وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَیْهَا و کسی که به دنیا نگاه کند، دنیا کورش میکند. در اینجا سه فعل بَصَرَ آمده که با استفاده از «ب و الی» حضرت ۲ جمله را عکس یکدیگر کرده است، سید رضی میگوید به یقین حکمرانی این چنینی بر لفظ و معنا فقط در توان امیر مُلک سخن امیرالمؤمنین (ع) است و بس! یعنی ضدیت مستتر در دنیا را حضرت در کلام خود به شیوایی نشان داده است.
انتهای پیام