از بخشش و جوانمردی قاری شهیر تا مصاحبت با رهبران مصر + فیلم تلاوت
کد خبر: 4109776
تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۳
استاد مصطفی اسماعیل به روایت پسر

از بخشش و جوانمردی قاری شهیر تا مصاحبت با رهبران مصر + فیلم تلاوت

فرزند شیخ مصطفی اسماعیل، از بزرگ‌ترین قاریان قرآن کریم در مصر پدرش را شخصیتی اهل بخشش و جوانمردی توصیف و تأکید می‌کند از جمله قاریان ممتازی بوده که از سوی استاد عبدالباسط عبدالصمد و شیخ محمد رفعت در جمع حضار مورد تشویق و تمجید قرار گرفته بوده است.

عاطف مصطفی اسماعیل، فرزند ارشد قاری شهیر مصری

به گزارش ایکنا به نقل از المصری الیوم، «بخشش و جوانمردی مهمترین چیزی است که یک قاری قرآن باید از آن صیانت کند. نعمت پروردگارت را بازگوى(اشاره به آیه 93 سوره ضحی). اگر می‌توانید ببخشید(اشاره به روایتی از پیامبر اکرم(ص)». این‌ها سخنانی است که شیخ مصطفی اسماعیل، قاری فقید مصری در دوران حیات خود مرتب به زبان می‌‌آورد. کسی که او را الکروان(پرنده خوش‌خوان) می‌خواندند.

در سالروز درگذشت این قاری شهیر(25 دسامبر 1978) مهندس عاطف، فرزند مرحوم شیخ مصطفی در گفت‌وگو با رسانه مصری ضمن نقل قول این سخنان از پدرش تأکید کرد: «مرام او بخشش، لذت از نعمات دنیوی و مدارا با دشمنان بود.»

عاطف روایت می‌کند که پدرش در یک خانواده ثروتمند در استان غربیه مصر بزرگ شده است و پدربزرگش توانسته کودک پرجنب و جوش خود را عاشق قرآن کریم کند؛ آن هم پس از اینکه استعداد بی‌نظیر وی را در برخورداری از صوت خوبش شناخت.

عاطف پدرش را فردی اصیل و مؤدب توصیف می‌کند و می‌گوید که شیخ مصطفی در یادداشت خاطرات خود ازدواج زودهنگام خود را عاملی برای موفقیتش می‌داند.

مهندس عاطف فرزند استاد مصطفی اسماعیل در گفت‌وگو با رسانه مصری

فرزند شیخ مصطفی همچنین به بگومگوهای پدر خود با قاریان و چگونگی نزدیک شدنش به پادشاه و رؤسای جمهور مصر پس از دلبستگی به صوت او اشاره می‌کند و اینکه با قرائت قرآن مایه تسلی و اطمینان رهبران وقت مصر شده بود.

عاطف در ابتدای سخنانش با بیان اینکه خانواده شیخ مصطفی در حال حاضر در روستای میت غزال زادگاه شیخ یا در طنطا یا قاهره زندگی می‌کنند، گفت: شیخ، شش فرزند دارد، سه دختر و سه پسر و و من پسر بزرگ خانواده هستم قبل از من یکی از خواهرانم است.

وی نام کامل پدرش را مصطفی محمد المرسی اسماعیل خواند و گفت: شیخ، متولد 17 ژوئن سال 1905 بود و هشت خواهر و برادر داشت. پدر او ملاک و ثروتمند بوده است به نحوی که در روزگاری که وضع معیشتی مردم تعریفی نداشت، شیخ مصطفی زندگی مادی مرفهی داشته است.

عاطف با بیان اینکه در زمان فوت پدرش 45 ساله بوده است، ادامه داد: در مورد کودکی پدرم گفته می‌شود که او به شیطنت و پرجنب و جوشی معروف بوده و از همین رو مورد تنبیه پدر و پدربزرگش قرار می‌گرفته است. پدربزرگم به آموزش فرزندانش اهمیت زیادی می‌داد. لذا او را به مکتبخانه روستا فرستاد و در همان جا هم هوش و ذکاوت بی‌نظیر پدرم در مقایسه با هم‌سالانش مشخص شده بود.

عاطف افزود: شیخ مصطفی حفظ قرآن کریم را در مکتبخانه‌های روستا آغاز کرد. پدرش علاقه داشت که فرزندش در چند مکتبخانه به یادگیری قرآن مشغول شود تا از محضر همه اساتید قرآنی آن زمان بهره‌مند شود که از جمله آنها مکتبخانه شیخ محمد ابوحشیش بود. پدرم 12 ساله بود که در تلاوت و تجوید قرآن کریم تبحر یافت.

مهندس عاطف فرزند استاد مصطفی اسماعیل

وی می‌گوید پدربزرگم سپس مصطفی را به الازهر می‌فرستد و این گونه بود که پدرم ازهری شد. او هر روز به مرکز الاحمدی وابسته به الازهر در طنطا می‌رفت تا علوم دینی را فراگیرد. او شیک‌ترین دانش‌آموز آن زمان این مرکز بود که لباس‌های فاخر می‌پوشید.

عاطف ادامه داد: شیخ مصطفی قرائت قرآن را از مساجد روستا آغاز کرده بود و به تدریج صوت جذاب او برای اطرافیان و مردم روستا و روستاهای اطراف شناخته شد. در هشت سالگی وقتی برای نخستین‌بار اذان مسجد روستا را گفت، به قدری اهالی روستا لذت بردند که از او می‌خواستند همیشه اذان بگوید و قرآن برای آنها بخواند. پدربزرگش هم او را تشویق می‌کرد که در پاسخ به درخواست اهالی روستا و روستاهای همجوار بدون دریافت اجرتی برایشان در مراسم‌ها قرآن قرائت کند؛ زیرا خانواده او که به خاطر تمکن مالی به پولی نیاز نداشتند و از این طریق استعداد شیخ مصطفی روز به روز شکوفاتر شده بود.

اولین دستمزد استاد

عاطف درباره مبلغ اولین دستمزد پدرش از قرائت قرآن به نقل از پدرش می‌گوید که اولین دستمزد او هفت قرش بوده آن هم زمانی که به روستای همجوار رفته بود و آن پول را به او داده بودند. اما شیخ مصطفی پدرش را در جریان نگذاشته بود، زیرا پدر و پدربزرگش از وی خواسته بودند که قرآن را برای قرآن بخواند، نه برای اینکه از آن مال‌اندوزی کند؛ اما قضیه پول گرفتن شیخ فاش می‌شود و با این حال آنها به نرمی با فرزندشان برخورد کردند و به او گفتند: «ما تو را از به دست آوردن چیزی باز نمی‌داریم، بلکه توصیه می‌کنیم که هدفت تجارت با قرآن نباشد.»

تصویری از جوانی استاد مصطفی اسماعیل

او می‌گوید که دومین دستمزد را پدرش زمانی گرفت که شورای روستایی چند کیلومتر دورتر از روستایشان او را دعوت کردند که برای مراسمی در آنجا قرآن قرائت کند و او برای اولین بار مجبور شده بود سه شب را دور از خانه باشد و 70 قرش هم اجرت دریافت کرد و همه این پول را خرج خریدن تاب برای تاب بازی و چند بیسکویت و شیرینی کرد.

شیخ مصطفی با رفت و آمد به روستاهای همجوار شناخته شده بود و همزمان در الازهر هم درس می‌خواند اما برایش دنبال کردن این دو راه در کنار یکدیگر دشوار بود از همین رو قرائت را برگزید و تحصیل را کنار گذاشت تا جایی که خودش می‌گوید: متأسفانه موضوع کامل نشدن تحصیل من در الازهر از سوی هم‌سن و سالانم مایه شرمساری قلمداد می‌شد اما آنها از شهرت من و علاقه مردم به من کینه داشتند که این امر تا مدت کوتاهی مرا آزار می‌داد اما موفقیت من در قرائت قرآن به من اعتماد به نفس داد و من را در جایگاهی بالاتر از آنهایی قرار داد که تحصیلشان را کامل کرده بودند پدرم زود ازدواج کرد و در طنطا اقامت گزید.

عاطف درباره بیش‌ترین دستمزد پدرش از قرائت قرآن کریم هم می‌گوید که به شخصه از این قضیه خبر ندارد، اما شیخ مصطفی از یک فرد ثروتمند پنجاه پوند سکه طلا هدیه گرفته بود که او را یادگاری نزد خود نگاه داشته بود؛  اما این عقیده را داشت و تکرار می‌کرد از هیچ کسی بیشتر از توانش طلب نمی‌کنم.

تصویری از جوانی استاد مصطفی اسماعیل

عاطف در ادامه به قضیه ازدواج پدرش اشاره می‌کند و می گوید که پدرم در ابراز خوشبختی خود در کنار همسرش می‌گوید: به لطف ازدواج زودهنگامم توانستم در طنطا دوام بیاورم و فعالیت‌های قرآنی من گسترده شد تا اینکه احساس کردم به یک دفتر برای تنظیم برنامه کاری خود نیاز دارم از همین رو دفتری افتتاح کردم و مدیریت آن را به برادرم شیخ محمد واگذار کردم سپس یک تلفن هم خریدم که شماره آن یک بود.

او همچنین می‌گوید که از جمله خاطرات پدرش حمله سارقان به خودروی او در پایان شب عروسی بود، زمانی که او به همراه عروس در خودروی خود به تنهایی شهر دمیاط را ترک می‌کردند و راهزنان که در کمین آنها نشسته بودند جلوی خودرو را گرفتند و ساعت طلای داماد را گرفتند اما خودشان را رها کردند تا بروند.

او همچنین گفت که در مراسم فوت سید حسین القصبی یکی از افراد سرشناس طنطا، پدرش برای قرائت قرآن حاضر شده بود در حالی که جمع زیادی از مسئولین مردمی و اجرایی استان‌ها هم حاضر بودند و شیخ پس از قرائت قرآن مورد تشویق و تکبیر حضار قرار گرفت و شیخ محمد رفعت هم که خیلی از او بزرگ‌تر بود در آنجا حاضر بود، دست او را گرفت و او را مقابل حضار تشویق کرد.

استاد مصطفی اسماعیل

عاطف با اشاره به اینکه پدرش در همان جوانی با توجه به سکونت در طنطا کمتر به قاهره رفت و آمد داشت، گفت در یکی از سفرهایش به قاهره برای قرائت در یک مراسم ختم با شیخ درویش الحریری تصادفی ملاقات می‌کند و شیخ از او می‌پرسد که کجا مقامات و موسیقای صوتی قرائت قرآن را فراگرفته و شیخ مصطفی جواب می‌دهد که فقط به قرائات و موسیقی گوش داده و جایی یاد نگرفته است و شیخ حریری به او می‌گوید که با این وجود از خیلی از آموزش دیده‌ها و متخصصان این حوزه قوی‌تر است.

عاطف درباره نحوه پیوستن پدرش به انجمن قاریان و رادیو قرآن مصر می‌گوید که شیخ مصطفی علاقه زیادی به حضور در رادیو نداشت؛ اما سرنوشت او را به این سمت کشاند.

او افزود: تصادف یک گوسفند با خودروی لوکس پدرم او را مجبور کرد که برای تعمیر خودرو به قاهره برود. در آنجا تعمیر کار گفته بود که تعمیر ماشین سه ساعتی طول می‌کشد و شیخ مصطفی با خود فکر می‌کند این مدت را چه کار کند؛ تصمیم می‌گیرد که به انجمن قاریان قرآن برود. در آنجا از او می‌خواهند که آیاتی از قرآن را تلاوت کند و سپس صوت او را تحسین کرده و از او می‌خواهند که عضو انجمن شود و همچنین او را دعوت می‌کنند که در جشن میلاد نبی اکرم(ص) که جمعه همان هفته برگزار می‌شده، شرکت کند. به او خبر می‌دهند که جشن در مسجد الحسین است و رادیو پوشش مستقیم دارد. شیخ مصطفی خوشحال می‌شود و به دنبال آن بود که به تشویق جمعی از اساتید در سال 1947 به رادیو قرآن پیوست.

علاقه پادشاه و رؤسای جمهور مصر به شیخ مصطفی

او همچنین در آوریل 1945 به دربار پادشاهی ملک فاروق دعوت شد تا به مناسبت شب قدر و همچنین سالروز وفات ملک احمد فؤاد که طی دو سه شب برگزار شده بود قرآن بخواند و هر بار پادشاه او را به کنار خود فرا می‌خواند و برایش لبخند می‌زد.

شیخ مصطفی همچنین مورد علاقه محمد نجیب و بعد از او جمال عبدالناصر قرار داشت. عبدالناصر حتی اوقات فراغتش هم از او می‌خواست برایش قرآن بخواند. بیش تر از همه این‌ها انور سادات بود که به شیخ علاقه داشت. از نظر انور سادات، شیخ مصطفی مایه آرامش او بود و شیخ او را در همه سفرهای داخلی رسمی همراهی می‌کرد. شیخ مصطفی جای بزرگی در قلب و ذهن سادات داشت و سادات خیلی تلاش می‌کرد که صوت شیخ را تقلید کند و پدرم به او می‌خندید.

استاد مصطفی اسماعیل در مصاحبت با جمال عبدالناصر

عاطف می‌گوید که زمانی که در آلمان مشغول کار بوده با سیده جیهان السادات، همسر انور سادات ملاقاتی داشته و ضمن اینکه یک دستگاه آمبولانس را برای یک طرح خیریه به او هدیه داده نامه‌ای را هم تقدیم او کرده تا در اختیار همسرش انور سادات قرار دهد و در این نامه از مشکلی که پدرش با شیخ محمود الحصری از دیگر قاریان مصری داشته می‌گوید و عاطف پدرش را هم در جریان این نامه قرار می‌دهد؛ اما شیخ مصطفی از صحبت کردن درباره این موضوع با انور سادات اجتناب می‌کند و روایت پیامبر را می‌خواند و می‌گوید: الصفح عند المقدره(تا می‌توانید ببخشید).

سفر تاریخی مصطفی اسماعیل به فلسطین

درباره موضوع سفر شیخ مصطفی به سرزمین‌های اشغالی گفت: موضوع این است که انور سادات می‌خواست شیخ مصطفی در جمع اعضای هیئت رسمی از مصر باشد که سال 1977 در سفری تاریخی به قدس می‌روند و این افتخار بزرگی برای پدرم بود که در بیت المقدس جایی که برای همه مسلمانان ارزش بالایی دارد، قرآن بخواند.

عاطف نزدیک‌ترین دوست پدرش از بین قاریان را شیخ عبدالباسط عبدالصمد خواند و گفت: پدرم همچنین به خوانندگان و آهنگسازان هم برای ارائه هنر خود کمک می‌کرد که از جمله آنها محمد عبدالوهاب و ام کلثوم بودند.

مهندس عاطف، پسر ارشد استاد مصطفی اسماعیل

فرزند شیخ مصطفی شیک‌پوشی و استفاده از عطرهای گرانقیمت را از جمله خصوصیات پدرش توصیف کرد و گفت که پدرش از سیاست دوری می‌گزید و معتقد بود که آنهایی که برای کرسی‌های قدرت و انتخابات رقابت می‌کنند، برای رسیدن به پول به دنبال جاه و مقام هستند.

عاطف در خصوص ازدواج خود با یک همسر آلمانی غیرمسلمان هم گفت: پدرم در این خصوص گفته بود که تو مغایر با شرع عمل نکرده‌ای و از همین رو با همسرت به نیکی رفتار کن و باید گفت که شیخ مصطفی فردی میانه‌رو بود که به عقاید دیگران احترام می‌گذاشت.

به گفته عاطف، شیخ مصطفی در 22 دسامبر 1978 پس از اینکه از قرائت قرآن کریم در مراسم افتتاح مسجد البحر دمیاط بازگشته بود، دچار سکته مغزی شد و پس از سه روز درگذشت. شیخ را به سفارش خودش در آرامگاه خانوادگی در جوار منزلش در روستای میت غزال به خاک سپردند.

در ادامه ویدئویی نادر از تلاوت سوره ضحی با صوت استاد مصطفی اسماعیل را که مربوط به سال 1971 م در محفلی با حضور انور سادات، رئیس‌جمهور وقت مصر است، مشاهده می‌کنید.

ترجمه: الهام مؤذنی

انتهای پیام
captcha