به گزارش خبرنگار ایکنا، نشستی از سلسلهنشستهای «حکمت سیاسی اسلام در قرآن» با سخنرانی سعید جلیلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شامگاه سهشنبه، ۱۰بهمنماه، در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد.
متن سخنرانی به شرح ذیل است:
به مناسبت انتخابات پیشرو به تبیین جایگاه مردم و نقش آنها در حکمت سیاسی اسلام و نقش واقعی آنها در این اندیشه پرداختیم که این نقش تشریفاتی نیست.
سؤال میشود؛ شما در اندیشه سیاسی اسلام معتقدید حکم از آن خدا است پس هنگامی که حکم از آن خدا است آن هنگام انتخاب و اختیار مردم چه معنا ندارد؟!
پاسخ این است، بله قطعا در این اندیشه حکم از آن خدا است که ربّ انسان است، خدایی که فراتر از زمان است و بر همه چیز محیط است اما در این چهارچوب، نوع نگاه به هستی، انسان و عاقبت کار فهمیده میشود. در این نگاه، انسان در هستی بیهوده آفریده نشده است بلکه برای رسیدن به کمال آفریده شده است و هستی در این اندیشه، باطل و بی هدف نیست. البته مفاهیم دیگری چون عدم لهو و عدم لعب نیز در کنار باطل آمده است.
«لهو» یعنی هنگامی هدفی مدنظر دارید و به آن سمت میروید اما از آن هدف باز داشته میشوید و «لعب» به معنای موجودی است که هدف دارد اما هدف آن واقعی نیست بلکه اعتباری است.
نکته دیگر حائز اهمیت در این اندیشه تعریف ما از دامنه هستی است. در اندیشه حکمت اسلامی، رسیدن به نقطهای از هدف واقعی و مطلوب مدنظر است و رسیدن به مدینه فاضله در این اندیشه مهم است.
در این نگاه، انسان در هستی برای آزمون به منظور رسیدن به نقطه کمال آمده است و لازمه آزمون، آزادی و اختیار است. دو مؤلفه آزمون؛ تکلیف یا موضوع امتحان است و دیگری دارا بودن اختیار است. در آزمون هستی انتخاب و اختیار برای انسان مهم است.
در اندیشه اسلامی، حکم از آن خدا است اما در کنار آن خداوند برای انتخاب به انسان آزادی داده است «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ»، «لا اِکْراهَ فِی الدّین». این تعابیر، قدرت انتخاب انسان را تصریح کرده است.
واژه قرآنی انتخاب از «أخذ» و مشتقات آن است؛ چنانکه در قرآن به گوسالهپرستی و تبعیت از هوا و نفس اشاره شده است؛ «وَ لَقَدْ جاءَكُمْ مُوسى بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ»، «مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ»، اما خداوند در حکمرانی شریک نمیپذیرد«وَ لَم یَکُن لَهُ شَریکٌ فِی المُلکِ» و اطاعت از رسول الله (ص) در طول حکمرانی خدا است چون حکم را خدا بیان میکند «أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ».
خداوند در تکوین به انسان اختیار داده است. حال این سؤال مطرح است که انسان در عرصه سیاسی چه نقش و جایگاهی دارد؟ آیا فقط باید انتخاب کند؟ ایا انتخاب کردن، مساوی رسیدن به آن مدینه فاضله است؟ خیر، بلکه انسان با انتخاب آن مسیر به نور میرسد «يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ».
باید به این نکته توجه کنیم، انتخاب شرط لازم است اما کافی نیست. اگر خداوند متعال به شما حکم میکند به این دلیل است که اعلمتر از همه است و چه کسی اعلمتر از خداوند که نقاط ضعف و قوت او را میداند و از ظرفیت انسان، ایرادها و میزان تحملات انسان با خبر است.
نکته مهم این است که آیا با انتخاب صحیح و مطلوب به آن حیات طیبه هم در حیات دنیایی و هم در حیات آخرت خواهیم رسید؟! خیر، چون تمام لازمهاش این نیست.
توجه به این موضوع مهم است؛ هدف بدون مردم شکل نمیگیرد و مردم پس از انتخاب باید عمل و اقدام کنند. بسیاری از کار ویژهها و اهداف در دولتهای مختلف پس از انتخاب مردم، اقدام در این راستا است. لازمه انتخاب، اقدام و عمل است. لازمه جمهوری اسلامی، عمل آحاد مردم است یعنی باید پای کار بیایند تا آن اندیشه حکمت اسلامی شکل پیدا کند. بنابراین نقش مردم چه زن و چه مرد بنا بر صریح آیه«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً»است، یعنی انجام عمل صالح .
موفقیت جمهوری اسلامی در این چهل و چند سال، ایفای نقش مردم در کنار مسئولان بوده است به مانند ایام پیروزی دفاع مقدس که همین حضور مردم در کنار مسئولان موجب پیروزی جنگ تحمیلی شد. پس این انتخاب، عمل و اقدام مردم هست که میتواند نتیجه را تشکیل دهد، پس با وجود این اهمیت، نقش مردم هیچگاه تشریفاتی نیست .
نکته مهم؛ اگر میخواهید سرنوشت جامعه تغییر پیدا کند، لازمهاش این است که مردم پای کار بیایند «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ».
یکی از شبههها این است که امر به معروف و نهی از منکر در سطح جامعه با کرامت و آزادی انسان در مغایرت است و اینگونه مطرح میکنند؛ حریم خصوصی انسان مهم است، چرا عدهای به حقوق ما متعرض میشوند؟! این شبههای است که طی این سالها وارد شده است. اما در حکمت سیاسی اسلام این موضوع مطرح میشود اگر حریم خصوصی مهم است نه تنها دولت وظیفه دفاع دارد بلکه به تک تک آحاد جامعه این وظیفه را میدهد که از حریم خصوصی دیگر مردم، حفاظت کنند. بسیاری از موارد که تحت منکر در این اندیشه مطرح میشود، شامل مواردی چون دروغ، نمّامی، غیبت و تهمت است که به واسطه آنها به حقوق انسان تعرض میشود.
بنابراین، اندیشه حکمت سیاسی اسلامی، مترقی است چرا که دفاع از حریم خصوصی را محدود به وظیفه چند دستگاه و نهاد نکرده است و تک تک آحاد جامعه را در این زمینه مثمر ثمر میداند و اینگونه آرامش و امنیت را در جامعه پدیدار میکند، برخلاف دیگر اندیشههای سیاسی که حفظ حریم خصوصی را محدود به چند دستگاه میکند. این وجه تمایز این اندیشه با سایر اندیشهها است. پس در این اندیشه تمام انسانها وظیفه دفاع از تک تک افراد را دارند.
در اندیشه سیاسی اسلام، انتخاب انسانها واقعی است و این انتخابات تشریفاتی نیست بلکه با تمام توان باید پای اتتخاب خود باشند و با اقدامات تا رسیدن به نتیجه، انتخاب خود را دنبال کنند.
هنگامی که از دولت سایه صحبت میشود، منظور صحبت از یک گفتمان است و نه تشریفات یعنی مردم پس از انتخابات باید سایه به سایه، قدم به قدم انتخاب خود را دنبال کند اگر فعالیت و اقدامات خوب و مطلوب است، تشویق کنند و اگر ضعیف عمل میکنند، آن را تقویت کنند تا تأثیرگذاری خود را داشته باشد.
پس در حکمت سیاسی اسلام، فرد در انتخاب باید با دو مؤلفه ایمان و عمل صالح اقدام کند تا نتیجه مطلوب را بگیرد. اینها دو مؤلفه حقیقی برای رسیدن به کمال است و اگر اینگونه هم عمل نکنید شما ضرر میکنید و نه خدا. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْکُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَکُمْ». در اندیشه حکمت سیاسی اسلام مناسبات قبیلهای و جناحی مطرح نیست. این اندیشه مبتنی بر تشریفات و ... نیست. در اینجا اگر از انتخاب گفته میشود، امر حقیقی است و لوازم این انتخاب، اقدام و عمل صالح است. مبنای این اندیشه، عدالت است اما در کنارش به آحاد جامعه برای قیام به این قسط و عدل و داد فرمان میدهد.
بحثی مطرح است؛ اگر در اندیشه سیاسی اسلام، انتخاب و عمل واقعی و مبتنی بر حقیقت، زمینهای برای رسیدن به مدینه فاضله و حیات طیبه است، ساز و کار آن چیست؟!
بیعت با خداوند «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» یعنی مردم انتخاب میکنند که مبنا حکم خدا باشد. لازمه عمل در این جامعه، اقدام صالح است و این اقدام ویژه آقایان نیست بلکه در برگیرنده زن ومرد است «فَبايِعْهُنَّ».
با توجه به بحثهای انجام شده، نتیجه میگیریم؛ در نگاه اندیشه سیاسی اسلام اگر از انتخاب صحبت میشود مبتنی بر حقیقت حضور انسان در هستی برای رسیدن به نیک فرجامی و رسیدن به هدف واقعی است والزامات آن ایمان و عمل حقیقی است. اگر میخواهیم انتخاب ما شکل پیدا کنند و نتیجه حاصل شود، باید انسانها پس از انتخاب به الزامات اقدام کنند و سنت الهی پس از اقدامات خود را نشان میدهد «سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا» چراکه وظیفه همگانی و مصلحت عمومی، کمک کردن به عدم فاصله از حقایق و شاخصههای اصلی است.
انتهای پیام