بررسی تاریخ هر ملتی از راه خواندن و دیدن با دقت و وسواس به همه عناصر آن صحنه یعنی صحنه پر اتفاق تاریخ آن کشور میگذرد؛ این دقت و وسواس کاری انسانی است. چراکه قضاوت درباره تاریخ فرهنگها و جوامع را نباید به دست غفلت، بیدقتی و خوانش چند متن رسمی و چند قرائت غیررسمی سپرد. مطالعه تاریخ همانقدر که محتاج خواندن درست متن اتفاقات است، نیازمند دیدن عمیق تصاویر آن نیز است. برای فهم درست انقلاب ملت شریف ایران باید در کوچه پس کوچههای تاریخ گذر کنیم. سراغ بزرگان تاریخساز کشورمان برویم، پای درس تاریخ و تاریخنگاران بنشینیم و همچنین سخن عکسها را که شاید عینیترین روایان مردمی صحنه انقلاب بودهاند را به خوبی ببینیم و بشنویم و احساس کنیم.
دهه فجر فرصت مبارک گفتوگوی تعاملی ایکنا با دو تن از پژوهشگران فرهنگی کشورمان شد. جعفر گلشنی روغنی، پژوهشگر تاریخنگاری ایران و نویسنده کتاب «درباره تاریخنگاری انقلاب اسلامی» و حنانه یعقوبی، پژوهشگر پژوهش هنر در کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی ایران میزبان ایکنا شدند. در این گفتوگو که به شیوهای متفاوت چشم و گوش ما درگیر درک انقلاب مردم وطنمان در سال 57 شد، پای سخن اتفاقات تلخ و شیرین آن روزهای سرزمین مادری نشستیم و همچنین تحلیل زیباییشناسی تصاویر توام از خشم و عشق مردم ایران برای انقلاب را تماشا کردیم و به نوعی مسافر زمان شدیم و به آن روزها رسیدیم. بخش نخست این گفتوگو طی روزهای گذشته با عنوان «خروش خشم و جریان احساس در جان عکسهای انقلاب مردم ایران» تقدیم مخاطبان گرامی شد. اکنون بخش دوم و پایانی آن را با هم میبینیم و میخوانیم:
ایکنا _ از دوران انقلاب تصویری به عنوان خاطره در یاد دارید؟
بله، ایام انقلاب من کودک 5 - 6 ساله بودم ولی چون در خانواده مذهبی رشد یافتم، در راهپیماییها همراه خانواده شرکت میکردم. در طول راهپیماییها مردم عکسهای شهدا را با خودشان همراه میکردند، عکس انسانهایی که به ضرب گلوله و شکنجه شهید شده بودند و این عکسها را به نشانه همدردی با خانواده شهدا در راهپیمایی همراه داشتند، به نوعی اینگونه با جریان انقلاب آشنا میشدیم. در واقع عکس در دوران انقلاب کار رسانهای میکرد و در دورهای که رسانهها به معنای امروزی کلمه وجود نداشت، عکس «خبرگزاری انقلاب» شده بود.
این نقش برای خیلی از عکاسان هم عجیب بود، اینکه چقدر عکس جایگاهش متفاوت میشود و از آن کارکردهای اولیه و هموارهاش که به منظور ماندگاری و ثبت لحظه انجام میشد، فراتر میرود و جریانسازی انقلابی میکند. آن دوران عکس در میان مردم، جمعیت و به منظور آگاهی دیده میشد و این آگاهی موجب؛ خشم، نفرت و عصبانیت بیشتر مردم از رژیم پهلوی میشد و خشم مردمی قوت میگرفت و درون جمعیت شعلهور میشد. بنابراین خیلی از عکاسان به نظر من به قدرت رسانهای و توانایی تأثیر عکس خیلی واقف و آگاه شده بودند و به این نتیجه رسیده بودند که توانایی و تأثیر مردمی عکس را هیچ متن مکتوبی ندارد.
یک نکته مهم در فلسفه تاریخ داریم که از حقیقت و واقعیت و چیستی آن در تاریخ سخن میگوید. ما در تاریخ یک حقیقت مشخص یا یک واقعیت قطعی نداریم، اما تلاش میکنیم با جمعآوری دادهها به حقیقت نزدیک شویم، یعنی تقریبا به واقعیت برسیم و بتوانیم به حقیقت و ماجرای تاریخی نزدیک شویم. عکس یکی از مواردی است که در این زمینه به شدت به ما کمک میکند.
یک عقبگرد کوتاه میزنم، یک زمان شما تاریخ رسانهای را روایت میکنید، یک زمان میخواهید تاریخ انقلاب اسلامی را روایت کنید و از نقش مردم کوچه و بازار سخن برانید، یک مقدار بالاتر میروم، میخواهید از احساسات و عواطفشان بگویید. تا پیش از این تصور میشد که بیان ذهنیات، خلقیات، روحیات، حسیات، عواطف، خشم، نفرت، شادی، غرور و ... جزء تاریخ نیست اما تاریخنگاری مدرن یا نگاه مدرن به تاریخ این را به ما ثابت کرده که زندگی هر آنچه که مربوط به انسان است، میتواند جز تاریخ باشد.
میخواهم یک موضوع تاریخی را در سال 57 بررسی کنم، هیجان یا احساسات مردم سال 57 چگونه بود؛ فکر نمیکنم هیچ عکسی مثل این بتواند به من کمک کند، وقتی که شاه از ایران خارج میشود، نرسیده به میدان بهارستان یک تعداد انسان معمولی از خانههایشان بیرون آمدند و شادی میکنند و با تمام وجود از این خبر ابراز خوشحالی میکنند. به نظر من هیچ تصویری یا هیچ دادهای نمیتواند به اندازهای این حس را منتقل کند.
اگر من به عنوان تاریخپژوه و تاریخنگار بخواهم در باب حس مردم در سال 57 کار کنم، حتما باید سراغ عکسها بروم، یکی از زیباترین عکسهایی که وجود دارد، تصاویر زنان و دخترانی است که از هر طبقه اجتماعی و فرهنگی در جریان انقلاب با شور و حال متفاوتی از خانههایشان بیرون آمدند و در کوچه و خیابان ابراز خرسندی میکنند و این تاریخ دولتمردان و حکمران نیست، تاریخ مردم یک سرزمین است.
به نظر من هیچ چیزی مثل عکس (حتی یک جاهایی برتر از تصویر که پویاست) توانایی انتقال این حس را ندارد. به دلیل سکون و سکوتی که در عکسها داریم، میتوانیم با دقت تمام ذرات احساسات مردم را ببینیم.
ایکنا _ به نظرتان اگر در دوران انقلاب اسلامی مردم ایران از امکانات تکنولوژیکی امروز در عکاسی و تصویربرداری و رسانههای جایگزین امروزی بهرهمند بودیم، ثبت وقایع انقلاب چگونه میشد؟
از یک جهت به نظر من ای کاش این تکثر عکسها وجود داشت، از یک جهت معتقدم، آن محدودیت در عکاسی و ثبت لحظات بد نبود، چون عکاسان با توجه به اینکه مثلا 6 تا حلقه 36 تایی فرم در جیبشان وجود دارد و تا شب باید تمام این صحنهها را عکاسی کنند، صحنهها را انتخاب میکردند، بنابراین سعی میکردند عکسهای بهتری ثبت کنند، قاببندی و جلوههای بسیار بارزتری را که از منظر هنری برایشان خیلی ارزشمند بود را ثبت کنند. به طور مثال آقای ناظمی میگفت؛ من دو تا دوربین با خودم میبردم و تقریباً سعی میکردم شش تا هشت و بعضی از وقتها تا 12 تا حلقه 36 تایی همراهم داشته باشم، بعضی از وقتها ساواک دنبالم میکرد، چند تا حلقهها را که مثلا عکاسی کرده بودم از جیبم بیرون میآورم و یک جایی پنهان میکردم یا در پشت بام خانهای پرت میکردم و فردا دنبال آن میرفتم.
از طرف دیگر هم دوست داشتم «تکثر و تعدد» آن تصاویر بیشتر بود، چون آنقدر در سال 57 کوچه و پس کوچهها و خیابانها اصلی و معابر ما اتفاقات زیاد بود که واقعاً فکر میکنم یک هزارم آن را عکاسان ثبت کردهاند و بخش عظیمی از این اتفاقات هیچ وقت ثبت نشد و هیچ وقت دیده نخواهد شد. به قول ما تاریخیها، تاریخ تا زمانی که روایت نشود انگار وجود نداشته است! تعدد روایتها و تکثر روایتها هرقدر بیشتر باشد برای پژوهشگر تاریخ مفیدتر و برای پژوهشگران غیر از تاریخ که حوزه علوم انسانی کار میکنند بسیار ارزشمندتر خواهد بود.
ایکنا _ خانم دکتر یعقوبی نظر شما در باب تعدد روایتهای تصویری از انقلاب چیست؟
به نظرم چون آن زمان «دیوار و خیابان» نقش رسانه را بازی میکرد، اینکه اینقدر تکثر نبود، خیلی کمک کنندهتر بود وگرنه اگر مردم مثل امروز از طریق تلفن همراه اطلاعرسانی میکردند شاید اینقدر مردم به خیابانها نمیآمدند، در جریان انقلاب در و دیوارها و شعارنویسیها خود یک نوع خبرگزاری بود و این به نظرم خیلی کمک کنندهتر بود، این مسئله که مردم در خیابانها میآمدند و شروع به نوشتن شعار در «در و دیوار» میکردند.
ایکنا _ رسانه عکس آن زمان حمایت سازمانی داشته است و یا اینکه به صورت خودجوش و از روی دغدغههای اجتماعی و فرهنگی عکاسان روی میداد؟
عکاسان آن دوران گروهای خاصی داشتند، مثلا برخی از آژانس مگنوم میآمدند، آقای گلستان با سازمانهای مختلفی فعالیت میکرد، آقای عطاران همینطور و... نمیتوانیم به طور کامل بگوییم عکاسی فعالیت مستقلی بود یا وابسته به جریانهای سازمانی. دستهبندیهای متفاوتی دارند و در واقع در ایران خیلی رسیدگی به این دستهبندیها نشده است، چون ما عکاسان خیلی زیادی داریم که از انقلاب عکاسی کردند و اسامی آنها مشخص نیست.
متأسفانه تا امروز کار ثابت، دقیق، مشخص و جامعی در مورد عکسهای انقلاب صورت نگرفته است. چه تعداد عکاس در آن روزها در ایران بودند؟ چه کسانی و از چه کشورهایی آمده بودند؟ بودند عکاسان ایرانی آن دوران چه کسانی بودند؟ امیدوارم یک روزی در این سرزمین «بانک عکس انقلاب» ایجاد شود، آنچنانکه آرشیو «عکس دفاع مقدس» در انجمن عکاسان دفاع مقدس ایجاد شد و بالغ بر حدود یک میلیون عکس از دفاع مقدس آنجا ذخیره شده است و به عنوان گنجینه درباره دفاع مقدس ایران به آن مراجعه میشود، در مورد انقلاب هم باید همینطور شود که ما یک ردهبندی و بانک عکس داشته باشیم.
ایکنا _ به نظر شما عکسهای انقلاب حکایتگر چیست؟
عکسها تصویری از انقلاب به ما نشان میدهند که شاید برای بعضیها جالب و متفاوت باشد و پیش از این فکر نمیکردند، چنین باشد و تصور واضحی از انقلاب نداشتند. در دوره انقلاب از چپ چپ تا راست راست سیاسی در انقلاب حضور داشتند و علیه شاه وارد ماجرا شدند. در تصاویر ثبت شده از انقلاب همه تیپهای فکری و فرهنگی از محجبه تا بیحجاب را ناظریم. هزاران عکس از انقلاب وجود دارد که میتوان راجع به آنها صحبت کرد.
گفتوگو از معصومه صبور
انتهای پیام