به گزارش ایکنا از اصفهان، حجتالاسلام علی رضائیان، عضو مجمع عالی حکمت اسلامی در نشست برخط «رأی؛ حق یا تکلیف؟» که روز گذشته، ۳۰ بهمنماه به همت دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، ضمن اشاره به موضوع نسبت رأی، انتخاب و جایگاه آن در مکاتب و پارادایمهای گوناگون سیاسی اظهار کرد: در حوزه نظر با رویکردی مواجهیم که رأی را در ساحت عمومی آن برای همگان، موجب و مستلزم اعطای حق و جایگاه حاکمیت و مشروعیت برای ساختار حکومت تلقی میکند. این رویکرد که خود را در فضای لیبرالیسم نمایان کرده، از جایگاه انسان بهمثابه محور هستی سرچشمه گرفته است.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم نوعی تصویرسازی از فضای انسانمحوری در حوزه نظر انجام دهیم، این تشبیه را به کار میبریم که انسانهایی را در درهای در نظر میگیریم و فرض میکنیم که دستشان در دست فردی در بالای این دره است و در این جایگاه، تمام هستی آنها را بند آن فرد تلقی میکنیم. از یک سو، یکی از انسانها قائل به این باشد که فردی او را حفظ کرده و از سوی دیگر، فردی قائل نباشد یا نداند که کسی او را نگه داشته است؛ اگر از فرد اول درباره جایگاه حق سؤال کنیم، او حق را به کسی میدهد که هستیاش در دست اوست؛ اما اگر از فرد دوم بپرسیم، به خودش اشاره میکند و حق را به خود میدهد.
عضو مجمع عالی حکمت اسلامی بیان کرد: در صورتی که ما با رویکرد انسانمحوری به حق نگاه کنیم، یک سمت این معادله این است که شخص نمیداند و قبول ندارد که هستیاش در دست دیگری است؛ پس حق را به خود میدهد که این حق، نباید چیزی را غیر از بستر رضایت برایش فراهم کند. در سمت دیگر، رضایت فرد به رضایت کسی بستگی دارد که هستی خود را در دست او میبیند.
وی با بیان اینکه در اینجا هم اگر صحبتی از انتخاب، مشروعیت و حقانیت میشود، به رویکرد دوم یعنی رضایت کسی که هستی در دست اوست برمیگردد، گفت: در این بخش دو نوع نگاه مطرح است؛ یکی حقانیت دولت را برخاسته از رأی عمومی میبیند که در اینجا دولتها و حکومتها تمام هستی خود را وامدار این آرا میدانند و شخص به دنبال این است که به هر وجه به مطلوب خود برسد؛ در نتیجه رأی به چالشهایی مبتلا میشود. در این بستر، افراد گوناگون با هر قصدی به دنبال این هستند که آرا کسب کنند تا به مسند قدرت برسند و هدف خود را که تأمین فضای مطلوب زندگی است، محقق کنند. این نوع رأی دادن در نظامهای موجود، متداول است.
رضائیان با طرح پرسشهایی اضافه کرد: در بخش دیگر، ما در نگاه خاص خود رأی را چگونه میبینیم؟ حق یا تکلیف یا هر دو؟ منشأ مشروعیت را چه میدانیم؟ در پاسخ به این پرسشها باید به چند جنبه توجه کنیم؛ اول اینکه ما در فرایند انتخابات چه چیزی را رقم میزنیم و یا ماهیت رأی دادن چیست؟ قابل ذکر است که در ساختار حکومت، دو رکن اساسی وجود دارد که عبارت است از قانونگذاری و ساختار اجرا. رأی دادن، انتخاب در یکی از این دو رکن است.
وی با بیان این مطلب که وقتی میخواهیم انتخاب کنیم، رأی ما برآمده از نوعی اراده است، گفت: زمانی که این اراده را با فضای قانونگذاری میسنجیم، این پرسش پیش میآید که رأی ما در این قوانین چه اثری دارد؟ توجه کنید که انتخاب از طریق رأی در نظام اسلامی تا جایی است که شارع مقدس برای ما مجالی قرار داده باشد؛ برای مثال در احکام اجتماعی که خداوند جعل کرده است، من نمیتوانم رأی داشته باشم، مگر در حیطه اجرا. پس رأی دادن در هر جایی چهارچوبی دارد.
عضو مجمع عالی حکمت اسلامی با طرح این پرسشها که آیا چنین شاکلهای مجالی برای رأی من به جا میگذارد؟ یا رأی دادن ما در ساختار اجرایی نظیر انتخاب رهبری و... تأثیری دارد؟ بیان کرد: در اینجا باید مشخص شود که ما برای انتخاب فرد در چنین جایگاههایی، صفات خاصی در نظر گرفتهایم یا خیر؟ یعنی هر کس میتواند در آن جایگاه قرار بگیرد یا فقط فردی با خصوصیاتی خاص میتواند آن را احراز کند؟ اگر فقط یک فرد با این خصوصیات وجود داشته باشد، رأی حالت تأیید به حضور وی میدهد، اما اگر چند فرد با این خصوصیات وجود داشته باشند، رأی حالت سرنوشتساز پیدا میکند.
وی با اشاره به جنبه دوم توضیح داد: آیا رأی دادن در این بستر، حق است یا تکلیف؟ حق امری ثابت است که در عالم محقق بوده و در دو ترکیب «حق بودن» و «حق داشتن» استفاده میشود؛ برای مثال وقتی میگوییم امیرالمؤمنین علی(ع) حق است یا وقتی میگوییم فلانی حق دارد. این حق بودن یا حق داشتن چگونه خود را در رأی نشان میدهد؟ اگر بخواهیم بگوییم رأی، حق است؛ یعنی چیز ثابتی است که راهی جز آن وجود ندارد؛ بنابراین در همه نظامها انتخاب باید بر اساس رأی باشد، چنانکه مقام معظم رهبری نیز در این زمینه میفرماید: «فعلاً منوال دنیا به فضای رأیگیری است»، ولی ممکن است در آینده، انتخابها بر اساس اخذ رأی چون فضای کنونی نباشد.
رضائیان تصریح کرد: اگر رأی به معنای حق داشتن باشد، یعنی عموم مردم بتوانند در مواردی دخل و تصرف کنند، دو رویکرد به وجود میآید؛ این حق را نوعی حق اصیل بدانیم که در این صورت به حقوق بشر قائل میشویم یا حق را که به ما داده شده است، عاریتی و از طرف خدای متعال بدانیم.
وی با طرح این پرسش که ماهیت تکلیف چیست؟ گفت: تکلیف جایی است که ما نسبت چند امر را با یکدیگر میسنجیم. فرض کنید شخصی بهدلیل کسالتی مجبور باشد به پزشک مراجعه کند. وی میبیند که برای به دست آوردن سلامتی خود باید به شخصی مراجعه کند که نسخهای برای او بپیچد. در نتیجه فرد، خود را ملزم میداند که به پزشک مراجعه کند و تکلیف دارد؛ یعنی عملاً بین آنچه حالت فعلی اوست و آن حالت سلامت، مقایسه انجام میدهد و میبیند که رسیدن به این سلامت از طریق درمان میگذرد؛ پس از «باید» یاد میکند که شاکله تکلیف است.
عضو مجمع عالی حکمت اسلامی ادامه داد: برای انسانی که میخواهد به نتیجه برسد، حق رأی با تکلیف همراه است. ما ساختار حکومت داریم که زیستمان بر اساس آن با قانون و اجرا شکل میگیرد. اگر بناست که زندگی من با قانون پیش برود، پس باید بین چند شخص یا گروه گوناگون کسی را انتخاب کنم که نوع قانونگذاری، ساختار اجرایی و افراد را به نحو احسن مدیریت کند؛ پس این حق را با تکلیف همراه میبینم.
وی در پایان تأکید کرد: تلازم حق و تکلیف در سخن امیرالمؤمنین(ع) نیز مشهود است. در فرازی از خطبه ٢١۶ نهجالبلاغه میخوانیم: «...فَالْحَقُّ أَوْسَعُ الاَْشْیَاءِ فِی التَّوَاصُفِ وَ أَضْیَقُهَا فِی التَّنَاصُفِ، لاَیَجْرِی لاَِحَد إِلاَّ جَرَى عَلَیْهِ وَ لاَ یَجْرِی عَلَیْه إِلاَّ جَرَى لَهُ...؛ حق در مرحله بیان از هر چیز وسیعتر است و همه از آن دفاع مىکنند، ولى در مرحله عمل از هر چیز سختتر و پیچیدهتر است، چرا که حق به نفع کسى جریان نمییابد، مگر اینکه در برابر آن حقى بر گردن او قرار مىگیرد و مسئولیتى براى او به وجود مىآورد و حق بر گردن کسى نمىآید، مگر اینکه به نفع او حقى بر دیگرى خواهد بود.»
زهراسادات محمدی
انتهای پیام