به گزارش ایکنا از آذربایجان غربی، تکفرزندی و تنهاییهای ناشی از آن، در چند سال اخیر به عنوان یک تهدید و خطر قریبالوقوع مطرح بود که در کمین کودکان قرار داشت، ولی کاهش فرزندآوری امروزه به یک واقعیت محض در نهاد خانوادهها تبدیل شده است.
گرچه عوارض ناشی از تکفرزندی در سنین کودکی و نوجوانی در هیاهوی گروه همسالان، مدرسه، فضای مجازی و استخر و کلاسهای فوقبرنامه گم میشود، ولی در سنین جوانی که والدین به سرعت در حال پیرشدن هستند این معضل بیشتر چهره نازیبای خود را نشان میدهد.
برخی این باور غلط را دارند، برای اینکه فرزندشان در مسیر پیشرفت قرار گیرد، باید تمام توان مالی و ظرفیت فکری والدین خود را در اختیار داشته باشد، همچنین مسائل اقتصادی را دستاویز قرار دادهاند تا بیشتر و بیشتر به تنهایی فرزند خود حکم دهند. حالآنکه این سبک زندگی نه تنها هیچ اتفاق خاطرهساز و خوشایندی در زندگی برای فرزندشان ارمغان نمیآورد، بلکه دری به سوی تنهاییهای طاقتسوز و بیکسیهایی که جان را میفرساید و روح را میآزارد، بهسویشان میگشاید و در منتهای غربت تنها و بیکس آنها را به حال خود رها میکند.
مهیا دنیاپسند، تنها فرزند یک خانواده سه نفری و متولد سال 1367 است. مهیا درباره چگونگی زندگی خود به عنوان یک فرزند در خانواده در گفتوگو با خبرنگار ایکنا، گفت: مادرم به دلایل پزشکی و مشکلات جسمی امکان بارداری برایش مقدور نبود البته برای درمان بسیار سعی کرد ولی به نتیجهای نرسید.
وی ضمن اشاره به اینکه تکفرزندی خواسته والدین او نبود، بلکه جبر روزگار بود، اضافه کرد: زمانیکه ۴یا ۵ سال داشتم، دنبال خواهر و برادر بودم، والدینم تصمیم گرفتند که فرزندی را از بهزیستی به سرپرستی بگیرند، اما بهخاطر موانع قانونی و سختگیریهای بیاندازه موفق نشدند، حتی به شهرهای دیگر کشور هم سر زدند شاید آنجا بتوانند از بین خانوادههای زلزلهزده و سیلزده با هماهنگی بازماندگانشان فرزندی را قبول کنند که به همراه من بزرگ شود اما موفق نشدند.
دنیاپسند ادامه داد: والدینم بهخصوص مادرم بعد از ازدواجم، خیلی دلتنگی میکرد، تا جایی که اگر یک روز به آنها سر نمیزدم مادرم زنگ میزد و گریه میکرد، انگار من فراموششان کردم.
این جوان در ادامه با بیان اینکه مادرم فرهنگی بود برای همین سختگیری بسیاری بر تربیت من داشت به طوری که خودش وقتی مدرسه بود، باید در منزل باشم و درب خانه روی کسی باز نکنم، وقتی هم به خانه میآمد باز هم اجازه نداشتم نزد دوستانم بروم، در حالی که من سر و صدای بچههای کوچه را میشنیدم توپبازی یا لیلی بازی میکردند و حتی به دعوا و کتککاریشان حسادت میکردم و پشت در مینشستم و آرام آرام بدون اینکه مادرم متوجه شود، گریه میکردم.
وی ویژگی بارز خود در دوران کودکی را بهانهگیری و گریههای طولانیمدت و بدوندلیل مطرح کرد و گفت: مادرم آن زمان معلم بود و من در خانه تنها میماندم، حتی با وجودی که هفت یا هشت سال بیشتر نداشتم نهار و صبحانهام را خودم آماده میکردم، چون کسی با من همسفره نمیشد بدون اینکه غذا را گرم کنم، داخل قابلمه میخوردم.
دنیاپسند با بیان اینکه انس گرفتن با کتاب، هنرهای دستی و کار خانه از جمله مزیتهایی بود که تنهایی برایم به ارمغان آورد گفت: چون مادرم از نق زدنهایم مستأصل شده بود، منرا به کتابخانه برد و مدیر کتابخانه کتابهای بیشتری برای سرگرمی ام امانت میداد همچنین به کلاس گلدوزی و سفالگری رفتم و حرفهای یاد گرفتم.
دنیاپسند امید یک فرد تکفرزند را ازدواج دانست و گفت: من خودم اعتراف میکنم برای تشکیل خانواده خیلی مشتاق بودم و دلم میخواست فوری ازدواج کرده و صاحب سه یا چهار فرزند شوم و همه خلأهای عاطفی خودم را پر کنم ولی امروز هم که متأهل هستم وقتی به این فکر میکنم بچه من خاله و دایی نخواهد داشت دلم نمیخواهد به خاطر رفع تنهایی خودم بچهام را بدبخت کنم چون میدانم او هم مثل من تنها خواهد شد بهویژه اینکه خانواده همسرم نیز با من رابطه خوبی ندارند و تضمینی وجود ندارد که فرزندم را هم دوست داشته باشند.
وی در حالی که اشک در چشمهایش حلقه زده بود به دورهای اشاره کرد که مادرش به خاطر عفونت کلیه و ناراحتی قلبی همچنین کرونا در بیمارستان بستری شده بود و او مجبور بود که از صبح تا عصر سرکار باشد و از شب تا صبح نیز در بیمارستان همراه مادرش باشد.
دنیاپسند اضافه کرد: اگر فقط یک خواهر یا یک برادر داشتم حداقلترین کاری که در حق من میتوانستند انجام دهند همدلی بود، در حالی که خودم به تنهایی کارهای بستری، رسیدگی به داروها و ترخیص مادرم را انجام میدادم همزمان باید حواسم به پدرم و همسرم و محل کارم نیز بود.
این جوان روز فوت مادرش را بدترین واقعه زندگی خودش قلمداد کرد و گفت: وقتی مادرم را از دست دادم یک لحظه به خودم آمدم و دیدم که اطرافم تا چه اندازه خالی شده است و چقدر تنهاتر شدهام، در حالی که دخترخالههایم نیز پدرشان را از دست دادند ولی صمیمیت و محبت بینشان بیشتر شد و فقدان پدر را به آن صورت درک نکردند.
مولود نصیری، کارشناس امور زن و خانواده ادارهکل تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی در گفتوگو با خبرنگار ایکنا، گفت: کودکی که خواهر و برادر دارد، این را ناخودآگاه و بدون اینکه کسی به او یادآوری کند متوجه میشود اگر در خانه یک بشقاب برنج وجود دارد، باید آن را با بقیه به نسبت مساوی تقسیم کند، پس حس روحیه کار جمعی، ایثارگری، بخشش و بزرگواری را یاد میگیرد همچنین ازدواج بهتری هم تجربه کند و با خانواده همسر، همکاران و دوستان سازگاری بیشتری داشته باشد.
وی ضمن ابراز تأسف از اینکه برخی از افراد متأهل با مطرح کردن مسائل معیشتی، مقابل موضوع فرزندآوری به شدت جبهه میگیرند، ادامه داد: به این ترتیب افرادی را که مشتاق هستند مادر یا پدر شوند ناامید و منصرف میکنند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تردیدی در این نیست اقتصاد و خانواده بر هم تأثیرهای مثبت و منفی بسیاری دارند، گفت: اگر به اطراف خود با دقت نگاه کنید، خواهید دید، خانوادههای متمکن زیادی هستند که به یک فرزند اکتفا کردهاند، یا اینکه اصلاً فرزند نمیخواهند، پس این موضوع نشان میدهد که دیدگاهها باید تغییر کند.
محمدامین ولیزاد، رئیس دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی آذربایجان غربی در گفتوگو با خبرنگار ایکنا گفت: درباره قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت وظایف احصا شده است پس پیشبینی میشود اتفاقات دلنشینی در حوزه جمعیتی رخ دهد.
وی با بیان اینکه رسانهها در زمینه پاسخگویی به انواع سؤال و شبهه مردم باید با جدیت و به صورت علمی و کارشناسی وارد عمل شوند، گفت: لازم است مشکلات جمعیتی کشورمان و آسیبهای ناشی از سالمندی و منافع فرزندآوری را برای خانواده، جامعه و امتیازات اقتصادی قانون را به صورت گسترده اطلاعرسانی کنند.
ولیزاده با بیان اینکه نقش جوانی جمعیت در شادابی و ارتقای سلامت روان در خانواده و اجتماع از سوی دیگری پیامدهای منفی تکفرزندی بر خود فرد و جامعه بر کسی پوشیده نیست، ادامه داد: متأسفانه تکفرزندی در حال تبدیل به یک بدعت غلط در جامعه ما است که رسانهها میتوانند برای پیشگیری از گسترش یافتن دامنه این فرهنگ اشتباه وارد عمل شوند و تأثیرگذار باشند.
وی نقش برنامه ملی پزشک خانوده در کمک به جوانی جمعیت، اهمیت بررسی تکفرزندی، بیفرزندی و پیامدهای آن از بعد فرهنگی و اجتماعی را مورد اشاره قرار داد و گفت: فرزندآوری نهتنها باعث میشود، خانوادهها روز به روز شاداب و پویا شوند، بلکه جامعه نیز در مسیر رشد، شکوفایی، توسعه و تعالی قرار میگیرد.
نمیتوان انکار کرد که تکفرزندی یا بیمیلی نسبت به صاحب فرزند شدن به صورت مویرگی و بیصدا در حال رشد کردن و ریشه دواندن است که اگر امروز نسبت به این موضوع بیتفاوت شویم یا با اقدامات سطحی و شعاری درصدد حذف صورت مسئله برآییم در آینده نهچندان ضربات جبرانناپذیری را خواهیم خورد که کمترین آن حسرتهای عاطفی است که در دل این قشر به وجود خواهد آمد و زخمهایی خواهند خورد که با هیچ پادزهری درد آن آرام نمیگیرد و قرار پیدا نمیکنند.
گزارش از سونیا بدیع
انتهای پیام