امروز مهمان مراسمی بودم که معنای واقعی زندگی و ایثار در آن بهخوبی احساس میشد، مراسمی با عنوان جشن نفس؛ نبض دوباره زندگی با شعار یکی بود، هنوزم هست...
امروز مادران و پدرانی را دیدم که با عکس عزیزان از دست رفته با شال سفید بر گردن وارد مراسم شدند، چشمها همه بارانی بود اما قلبها بزرگ و امیدوار.
آنها تجسم فرشتههای زمینی هستند که زندگی را نه برای خود بلکه برای همه بشریت میخواهند، آنها از هر آنچه دارند، میگذرند برای اینکه قلب دیگری از کار نیفتد، نفساش به شماره نیفتد تا زندگی ادامه داشته باشد.
امروز ستایش داراییمنش، دختر نوجوان خرمآبادی به آذربایجانغربی سفر کرده بود تا با صاحب قلبی که در وجودش جا گرفته، آشنا شود و چه زیبا بود اشکهای ستایش وقتی برای اولین بار عکس مریم را دید، سالن همزمان با او داشت گریه میکرد، مادر مریم، ستایش را محکم در آغوش گرفته و با شنیدن صدای قلب دخترش، گویا پس از سالها آرام گشت، لبخند بر لبانش جاری شد و گفت: ستایش بهتدریج شبیه مریم میشود و امروز من احساس کردم مریم من، دوباره زنده شده است.
مادر مریم علیزاده از چایپاره تعریف میکرد که دخترش عروسکی به نام ستایش داشت که موقع مرگ نیز در آغوشش بود و امروز قلب او در جسم دختری به همان نام میتپد.
پدر مریم نیز ادامه میدهد: وقتی از من درخواست شد تا با اهدای عضو دخترم موافقت کنم، آن فرد به من گفت اجازه بده قلب دخترت برای ۵۰ سال دیگر نیز زنده بماند، و اما امروز من با دیدن ستایش میگویم: آرزو میکنم قلب دخترم تا ۱۰۰ سال دیگر هم زنده بماند.
مریم علیزاده نه تنها به ستایش بلکه با اهدای کبد به فاطمه محمدی از تبریز که یک سال در صف نوبت پیوند بود و نیز با اهدای کلیه به لیلا عبدلی از ماکو جان دوباره بخشیده است.
والدین ستایش نیز در این مراسم با تشکر از خانواده علیزاده گفتند که ستایش از امروز دختر آنها نیز است.
اینجا هرکسی قصه خودش را دارد، این بار قرار است قصه نازنین شعبانی، دختر زیبا و بازیگوشی را بشنویم که عمرش همچون شمع کوتاه بود اما یادش تا ابد جاودانه.
مادر نازنین با چشمان اشکبار بر روی سن ایستاده و پس از پنج سال منتظر است تا صدای قلب دخترش را بشنود؛ انتظارها به پایان میرسد، دختری ۱۲ ساله به نام نیلوفر وارد میشود و این بار چشمها است که حرف میزنند، مادر، گویی پس از سالها دوباره دخترش را بغل کرده است و میگوید: روزی که به من گفتند عزیزم دو روز ییشتر زنده نخواهد ماند، تصمیم گرفتم به جای تقدیم اعضای فرزندم به خاک، اجازه دهم تا دیگران با اعضای او بتوانند زندگی کرده و جان دوباره بگیرند.
او ادامه میدهد: در محوطه واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی آذربایجانغربی، به نام نازنین، درختی کاشته شده است که چند روز پیش وقتی که من به شدت دلتنگ او شدم، به سراغ این درخت رفتم و دیدن این درخت بهعنوان یک موجود زنده که نفس میکشد و پس از سالها، الان تبدیل به درخت بزرگی شده است به من حس خوبی داد بهطوری که گل سر و پلاک نازنین را از این درخت آویزان کردم و این نیز همان معنی حیات دوباره است.
مادر نیلوفر نیز به روی سن میآید، او تعظیم کرده و دستان مادر نازنین را میبوسد چرا که او بهخوبی میداند این مادر چه هدیه گرانبهایی را به فرزندش بخشیده است و برای دقایقی آنها محکم یکدیگر را در آغوش میگیرند.
پدر و برادر نازنین نیز تاب نیاورده و با دیدن نیلوفر اشک شوق میریزند و سالها دلتنگی را اینگونه از قلب خود خالی میکنند.
نیلوفر از دردها و رنجهایش پیش از اهدای عضو میگوید و امروز با تمام وجود قدردان نازنین بوده که او را از این رنجها رهانیده است و او و خانوادهاش با دریافت کارت اهدای عضو، متعهد میشوند که راه نازنینها و مریمها را ادامه دهند.
خدیجه مخدومی، مسئول واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی آذربایجانغربی که در این مسیر موی سپیده کرده است، اظهار کرد: در سال گذشته ۳۴ مورد اهدای عضو در آذربایجانغربی به ثبت رسیده است که در طی آن ۶۵ مورد اهدای کلیه، ۲۰ کبد، دو لوزالمعده و یک قلب انجام شده است.
وی با بیان اینکه با افزایش فهم عمومی در ارتباط با اهدای عضو خانوادههای بیشتری اقدام به اهدای عضو میکنند، افزود: حیف است ارگانهای حیاتی افراد که میتوانند نجاتبخش زندگی بقیه باشند به خاک سپرده شود.
خدومی تصریح کرد: برگزاری مراسمی مانند جشن نفس و آگاهسازی در این مورد نقش مهمی در فرهنگسازی اهدای عضو ایفا میکند
حسین عباسی، سرپرست دفتر امور سیاسی، انتخابات و تقسیمات کشوری استانداری آذربایجانغربی با اشاره به روحیه ایثارگری مردم ایران بیان کرد: مردم ایران ایثارگری خود را در طول تاریخ ثابت کردند و دفاع مقدس اوج این ایثارگریها بوده است.
وی گفت: امروز نیز خانوادههای اهدای عضو انسانیت را به ما یاد دادند که پاداش آنها در این دنیا و در آخرت توسط خداوند جبران خواهد شد.
مهربانی همان راز پیوند عاطفی و عاشقانه بین انسانهاست که خود را به اشکال مختلف از جمله اهدای عضو نشان میدهد.
آگاه شوید و تصمیم بگیرید
آگاهی از فرآیند: ابتدا باید از اهمیت اهدای عضو و تأثیر آن بر زندگی بیماران نیازمند پیوند عضو آگاه شوید. این اطلاعات میتواند شامل آگاهی از اینکه اعضای بدن شما بعد از مرگ میتواند جان چندین نفر را نجات دهد باشد.
تصمیمگیری شخصی: تصمیم بگیرید که آیا مایل به اهدای اعضای بدن خود پس از مرگ هستید یا خیر. این تصمیم ممکن است سخت باشد، اما به یاد داشته باشید که اهداکنندگان عضو میتوانند جانهای بسیاری را نجات دهند و به خانوادههای نیازمند امید و زندگی بدهند.
اگر تصمیم به اهدای عضو گرفتید، اولین گام این است که خود را در بانک اهدای عضو ثبتنام کنید. در ایران، این فرآیند از طریق سازمان اهدای عضو و بیمارستانها انجام میشود.
برای ثبتنام، میتوانید به یکی از مراکز ثبتنام اهدای عضو مراجعه کرده و یا از طریق سایتهای رسمی و اپلیکیشنهای مربوطه اقدام کنید. در این فرآیند، شما اطلاعات خود را ثبت میکنید و موافقت خود را با اهدای اعضای بدن پس از مرگ اعلام میکنید
پس از ثبتنام، معمولاً یک کارت اهدای عضو به شما داده میشود. این کارت بیانگر تصمیم شما به اهدای اعضای بدن است. بهتر است این کارت را همیشه به همراه خود داشته باشید تا در صورت بروز حادثه، پزشکان و خانوادهتان از تصمیم شما مطلع شوند.
لازم است که خانواده و عزیزان خود را در جریان تصمیم خود قرار دهید. این کار باعث میشود که در صورت بروز حادثه یا فوت، خانواده از خواسته شما آگاه باشند و فرآیند اهدای عضو سریعتر و بدون ابهام انجام شود.
اگر شما در زندگی پیش از مرگ تصمیم به اهدای عضو گرفته باشید، این تصمیم باید از طرف خانواده تایید شود. پس اطلاعرسانی دقیق به آنها بسیار مهم است.
در صورتی که شما در حین زندگی خود تصمیم به اهدای عضو گرفته باشید، پس از فوتتان باید به مراکز تخصصی اهدای عضو اطلاع داده شود تا مراحل اهدای اعضای بدن آغاز شود.
این مراکز معمولاً هماهنگیهای لازم را برای انتقال شما به بیمارستانهای تخصصی پیوند اعضا انجام میدهند.
اگر فرد تصمیم به اهدای عضو گرفته است، خانواده باید رضایت خود را برای انجام این فرآیند اعلام کنند. اگر فرد پیش از مرگ به صراحت تصمیم به اهدای اعضا گرفته باشد، تایید خانواده برای انجام عمل الزامی است.
گزارش: سمیرا محمدی
انتهای پیام